ورود همه نوع آقا ممنوع
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید من الیزابت آریانی 13ساله هستم امیدوارم از وبلاگم خوشتون بیاد



ورود اعضا:

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 69
بازدید کل : 72685
تعداد مطالب : 118
تعداد نظرات : 153
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


شروع کد تغییر شکل موس -->

ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


شروع کد تغییر شکل موس -->

ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


نويسندگان
الیزابت آریانی

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
شنبه 10 تير 1391برچسب:, :: 23:37 :: نويسنده : الیزابت آریانی

آره  من عکس جعل کردم

 

آره داداش خوب این که تابلو بود عکسه جعلیه !!!

خوب می دونم

IQ نداشته ی پسر جماعت

خوشم میاد به هر دختری نشون میدادم دقیقا میفهمید کجاشو تغییر

خوب پس دیگه

بعدشم خوبه خودم بهت گفتم عکسه جعلیه  (پوریا ی)

باور نمی کنید !!!!!!!!!

خوب میشه یه کاریش کرد!!!!!!

میشه متن چتو گذاشت  تو پست بعدی

البته بستگی داره به رفتار بعضیا!!!!

 

 
شنبه 10 تير 1391برچسب:, :: 23:36 :: نويسنده : الیزابت آریانی

 رویای یک دختر چیست؟

شاید تنها یک لبخند از سوی زندگی کافیست....................ویا شاید نوازش موجهای خروشان سرنوشت.....ویا.........

هرچه که باشد کافیست برای نفس کشیدن.......................................

اما آیا معنی زندگی کردن تنها نفس کشیدن است؟آه نه هرگز.............ارزش یک انسان (بخصوص اگه دخترم باشه)فراتر از این هاست که فقط نفس بکشد و آخرسر هم روزی بدون آنکه لحظه ای حس کند که اشرف مخلوقات هست چشم هایش را ببندد و به حال لحظاتی که میتوانست باشد و زندگی کند ولی بخاطر بی عاری خود آنان را حدر داده است غبطه بخورد.

آرزوی یک دختر زندگی کردن با آزادی بیان است.

به امید روزی که رویا ها حقیقت شوند.   

 
جمعه 9 تير 1391برچسب:, :: 17:56 :: نويسنده : الیزابت آریانی

یه پسر شايسته ايران بايد بتواند كارهاي زير را در يك روز انجام دهد :

1- شماره دادن به دختر جلوي ماشين پليس
2- رفتن به دانشگاه با الاغ
3- تحمل كردن و از حال نرفتن در مقابل 20 دختر سمج
4- دويدن در حياط مدرسه دخترانه بدوون نگاه كردن به اطراف
5- رقابت با دختران در رشته چونه زني و پر حرفي پشت مبايل يا تلفن
6- ناز كشي 3دختر به طور همزمان(خداييش اين از همش سختتره)
7- سوسك انداختن تو لباس دختر همكلاسي
8- خواستگاري از 3 دختر همكلاسي در يك روز
9- بوق ممتد زدن جلوي در بيمارستان
10- خاموش كردن ماشين وسط خيابون وليعصر و راه بندون حسابي درست كردن
11- تو همايش مهم و شلوغ يهو داد بزنه بمب بمب بمب
12- سرشو بندازه پايين بره تو آرايشگاه زنونه بگه ببخشيد مامان من اينجا نيست
13- گوش دادن به درس در يك ساعت از كلاس هاي دانشگاه و چرت نزدن
14- ثبت نام تو كلاس گلدوزي
15- پياده روي از ابتدا تا انتهاي خيابان وليعصر و تيكه ننداختن به دخترا و متلك نگفتن و ...
16- از صبح تا شب عاشق نشه و به دختري ابراز علاقه نكنه
17- چادر سرش كنه و بره تو خوابگاه يا نمازخونه دخترا
18- بره ورزشگاه آزادي و فحش نده
19- با ماشين كه ميره تا دختر خوشكل ديد نخواد سوارش كنه
20- يك امتحان رو بدون تقلب به پايان برسونه
 

 
جمعه 9 تير 1391برچسب:, :: 14:19 :: نويسنده : الیزابت آریانی
گفته ای از شکسپیر":

به پسران در کودکی گوشت سگ دهید تا در بزرگی وفا بیاموزند!!!

(من که نمیگم!شکسپیرمیگه!!!)

 
جمعه 9 تير 1391برچسب:, :: 14:18 :: نويسنده : الیزابت آریانی

داخل کلاس: معلم مشغول بلوتوث بازی با یکی از بچه های خفن کلاس است. امیر و رضا در حال مخ زدن دختری هستند وبا اس ام اس دادن مخش را تیلید میکنند! انگاری ان سمت کلاس علی با کیوان دعوایش شده که چرا اون روز ماه پیش ساعت هفت و نیم به دوست دختر من سلام کردی؟؟؟!!

گوشه کلاس صدایی به گوش میرسد: نصرت در حال گریه کردن است میگوید عاشق شده ام...صغرای من...!!!!

میز جلویی را face to face معلمه جای اسکول کلاس است که یکهو سوالی برایش پیش می اید: اقا چرا درس را شروع نمیکنید؟! معلم با چشم غره به او مینگرد...صدای زنگ به صدا در می اید...بچه ها به طرز فجیعی به طرف در حمله ور میشوند تا نکند زنگ مدرسه دخترانه زودتر از اینکه انها برسند بخورد؟؟؟؟!!!

 

 

 
جمعه 9 تير 1391برچسب:, :: 14:17 :: نويسنده : الیزابت آریانی

سلام به دخترای گل حالا واسه این که پسراعقده ای نشن وسلام به پسرا

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

يک پسر خوب امضاء گواهي نامه اش خشک نشده به رانندگي خانمها گير نميدهد

يه پسرخوب کمتربا اين جمله مواجه ميشود'مشتري گرامي دسترسي شمابه اين سايت مقدورنمي باشد'


يه پسر خوب بعد از تک زنگ سراغ تلفن نميره

يه پسر خوب عکس الکسندروگراهام بل رو قاب نميکنه بزنه تو اتاقش


یه پسر خوب پشت چراغ قرمز با ديدن يه خانم رديف چشماش مثه چراغهاي فولکس نميزنه بيرون

يه پسر خوب روزي چند بار به سازندگان ياهو مسنجر لعنت ميفرسته


يه پسر خوب سر کلاس تا شعاع 3 متريِ هيچ خانمي نميشينه

يه پسر خوب وقت برگشتن به خونه ماشينش بوي ادکلن زنونه نميده


يه پسر خوب هيچ وقت پاي تلفن از اين کلمات استفاده نميکنه:'ساعت چند' 'کي مياي' 'کجا' 'دير نکني يا

يه پسر خوب وقتي مياد خونه قرمزي رژ در هيچ نقطه از صورتش مشاهده نميشه


يه پسر خوب زماني که کسي ميخواهد از عرض خيابان عبور کند تعداد دنده را از 1 به 4 ارتقاء نداده و قصد جان

عابر را نميکند


يه پسر خوب زماني که يک دختر خانم راننده ميبيند ذوق زده نشده و در صدد عقده اي بازي بر نمي آيد

يه پسر خوب که ژيان سوار ميشود روي بنز همسايه با سوئيچ ماشين نقاشي نميکشد


يه پسر خوب زماني که تصادف ميکند همانند قبائل زامبي وحشي بازي در نمي آورد

يه پسر خوب هر روز بعد از کلاس درس به نمايندگي از راهداري و شهرداري خيابانهاي شهر را متر نميکند


يه پسر خوب به محض ديدن يک دختر خانم متين با شلوار برمودا و مانتو تنگ کوتاه و شال باز دهانش به سان

آبشار و چشمانش همانند چشمان وزغ نميشود

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

 

يه پسر خوب دکمه هاي پيراهنش را از يک متر زير ناف تا زير چانه کاملا بسته و با سنجاق قفلي محکم ميکند

يه پسر خوب به محض ديدن دختر همسايه رنگش لبوي شده و چشمش را به آسفالت ميدزود


يه پسر خوب روزي 10بارهوس بردن نذري به دم در خانه همسايه که تصادفا دختر دم بخت دارند را نميکند

يه پسر خوب 5ساعت در حمام آهنگ جواد يساري نخوانده وبراي همسايگان آلودگي صوتي ايجاد نميکند


يه پسر خوب اگر درد عشق گرفت در کوي و برزن عرعر عشق نکرده و آبروي خانوادگي خود را نميبرد

يه پسر خوب با دوستاني که مشکوک به چت و لا ابالي گري هستند معاشرت نميکند


يه پسر خوب به جاي اينکه پول خود را در باشگاه بيليارد و گيم نت و غيره دور بريزد بهتر است حساب آتيه

جوانان باز کند و به فکر 1000 سالگي خود باشد

يه پسر خوب همواره به اسم خود افتخار ميکند و به هر کس که ميرسد نميگويد که بجاي اصغر به او رامتين و

آرش و ... بگويند

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

يه پسر خوب در اثر ديدن افراد غرب زده جو گير نشده و لحاف کرسيه قرمز خال خال يشمي را به پيراهن تبديل نکرده و سر زانو خود را جر نميدهد


يه پسر خوب سر سفره دست به چيزي نمي زند تا همه سيرو پر از سر سفره بلند شوند و بعد شروع به غذا

خوردن مي نمايد


يه پسر خوب تقاضاي وسايل نا مربوطي از قبيل موبايل را از خانواده ندارد

يه پسر خوب در صورتي که با نامزد خود بيرون رفت و کسي به خانم متلک گفت فورا با پليس 110 تماس حاصل مي کند


يه پسر خوب براي احياي حقوق خود از زور بازو استفاده نکرده و کلمات رکيک مانند خر و الاغ به کار نميبرد

يه پسر خوب از معاشرت با دوستان بسيار خودماني که عادت به بيان شوخي هاي نا مربوط از قبيل حراج

لفظي عمه و همچين خواهر مادر هستند امتناع ميکند


يه پسر خوب همانند خاله زنکها تلفن را قورت نداده و سالي به 12 ماه دهانش بوي تلفن نميدهد

يه پسر خوب هر صدايي از قبيل قار و قور شکم اهل خانه را با صداي تلفن اشتباه نگرفته و1 متر به بالا نميپرد


يه پسر خوب براي بيرون رفتن از خانه 1 ساعت جلوي آئينه نايستاده و بزک نميکند

يه پسر خوب تنها جوکهايي را بيان ميکند که مورد تائيد وزارت 1) ارشاد اسلامي2) وزارت بهداشت3) وزارت مبارزه با تبعيضات استاني و ... باشد


یه پسر خوب در جشنهاي فاميلي جو گير نشده و نميرقصد تا ابروي کل خاندان رابر باد دهد

يه پسر خوب در مهماني هاي خانوادگي نوشدني هاي غير مجاز از قبيل ماءالشعير را تنها با رضايت نامه

رسمي و کتبي پدر محترم استعمال ميکند


يه پسر خوب هر زمان که عشقش کشيد با زير شلواري کردي چين پيليسه دار و يا شرت مامان دوز و رکابي

همانند قورباغه به وسط کوچه نميپرد


يه پسر خوب تنها براي رضاي خدا و کاهش بار سنگين ترافيک و حمل و نقل درون شهري و برون شهري هر کجا

که دختر خانم يا خانمي را در رده سني 15 تا 25 سال ديد سوار کرده و به مقصد مي رساند


 

##آدما شاید پسر باشن اما پسرا هیچوقت آدم نمیشن##

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

 
پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, :: 10:19 :: نويسنده : الیزابت آریانی

چه عجب....!!!!!!

سلام به همه دخترای گل البته بعد از هزاران سال

خوبین؟؟ خب بدون هیچ اتلاف وقتی بریم سر شعر پایین. امیدوارم خوشتون بیاد

می‌گویند مرا آفریدند

 از استخوان دنده چپ مردی به نام آدم

 حوایم نامیدند یعنی زندگی

 تا در کنار آدم، یعنی انسان

 همراه و هم‌صدا باشم

 می‌گویند

 میوه سیب را من خوردم

 شاید هم گندم را

 و مرا به نزول انسان از بهشت

 محکوم می‌نمایند بعد از خوردن گندم

 و یا شاید سیب

 چشمان‌شان باز گردید

 مرا دیدند

 مرا در برگ‌ها پیچیدند

 مرا پیچیدند در برگ‌ها

 تا شاید راه نجاتی را از معصیتم

 پیدا کنند

 نسل انسان زاده منست

 من، حوا

 فریب خورده شیطان

 و می‌گویند که درد و زجر انسان هم

 زاده منست

 زاده حوا

 که آنان را از عرش عالی به دهر خاکی فرو‌افکند

 شاید گناه من باشد

 شاید هم از فرشته‌ای از نسل آتش

 که صداقت و سادگی مرا

 به بازی گرفت و فریبم داد

 مثل همه که فریبم می‌دهند

 اقرار می‌کنم

 دلی پاک

 معصومیتی از تبار فرشتگان

 و باوری ساده‌تر و صاف‌تر از آب‌های شفاف جوشنده یک چشمه دارم

 با گذشت قرن‌ها

 باز هم آمدم

 ابراهیم زادۀ من بود

 و اسماعیل پروردۀ من

 گاهی در وجود زنی از تبار فرعونیان که موسی را در دامنش پرورید

 گاهی مریم عمران، مادر بکر پیامبری که مسیحش نامیدند

 و گاه خدیجه، در رکاب مردی که محمدش خواندند

 فاطمه من بودم

 زلیخای عزیز مصر و دلباخته یوسف هم

 من بودم

 زن لوط و زن ابولهب و زن نوح

 ملکه سبا

 من بودم و

 فاطمه زهرا هم من

 گاه بهشت را زیر پایم نهادند و

 گاه ناقص‌العقل و نیمی‌از مرد خطابم نمودند

 گاه سنگبارانم نمودند و

 گاه به نامم سوگند یاد کرده و در کنار تندیس مقدسم

 اشک ریختند

 گاه زندانیم کردند و

 گاه با آزادی حضورم جنگیدند و

 گاه قربانی غرورم نمودند و

 گاه بازیچه خواهشهایم کردند

 اما حقیقت بودنم را

 و نقش عمیق کنده‌کاری شده هستی‌ام را

 بر برگ برگ روزگار

 هرگز

 منکر نخواهند شد

 من

 مادر نسل انسانم

 من

 حوایم، زلیخایم، فاطمه‌ام، خدیجه‌ام، مریمم

 من

 درست همانند رنگین‌کمان

 رنگ‌هایی دارم روشن و تیره

 و حوا مثل توست ای آدم

 اختلاطی از خوب و بد

 و خلقتی از خالقی که مرا

 درست همزمان با تو آفرید

 پس بیاموز تا سجده کنی

 درست همانطور که فرشتگان در بهشت

 بر من سجده کردند

 بیاموز

 که من

 نه از پهلوی چپت

 بلکه

 استوار، رسا و همطراز

 با تو زاده شدم

 بیاموز که من

 مادر این دهرم و تو

 مثل دیگران

 زاده من

 
جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 11:49 :: نويسنده : الیزابت آریانی

عاقبت چشم چرونی!!!!!!!!

 

عاقبت چشم چرونی !!! ( تصویر متحرک) www.taknaz.ir


عاقبت چشم چرونی !!! ( تصویر متحرک) www.taknaz.ir
 
 
 
 
حقته...                                                              
                                                                 
تا شما پسرا باشید دیگه چشم چرونی نکنید.
 
جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 11:49 :: نويسنده : الیزابت آریانی
 
           المپیک پسر ها:

 

 

۱)مخ زدن دختر بسیجی در ۱۰ ثانیه

 

۲)تحمل کردن و از حال نرفتن در مقابل ۲۰ دختر سمج

 

۳)دویدن در حیاط مدرسه دخترانه بدون نگاه کردن به اطراف

 

۴)رقابت با دختران در رشته چونه زنی وپر حرفی وپشت مبایل یا

 تلفن


۵)ناز کشی ۳ دختر به طور همزمان

 

جملاتی مشهور و بسیار خنده دار در مورد آقایان

 

نظريه جديد دالتون:عشق در پسرهانه

 به وجود مي آيد و نه از بين ميرود!!

 

 

تو رو خدا نگاه کنید این اسکول رو...

بعدا نگید چرا ضد پسرا حرف میزنی...

آخه واسه آدمیزاد آبرو نمیذارن این پسرای چندش...

با اون ریش بزیشون برن تو جنگل آقا شیره میخورتشون...

خب حالا آقا پسرا حرفی واسه گفتن دارید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یا بد حالتون گرفته شده؟!

 

 
جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 11:47 :: نويسنده : الیزابت آریانی

یه کوچولو دیگه از تفاوت های بین دختر پسرا

 
یه کوچولو دیگه از تفاوت های بین دختر پسرا 
وقتي يک دختر حرفي نميزند
ميليونها فکر در سرش مي گذرد


وقتي يک دختربحث نميکند
عميقا مشغول فکر کردن است


وقتي يک دختربا چشماني پر از سوال به تو نگاه ميکند
يعني نميداند تو تا چند وقت ديگر با او خواهي بود


وقتي يک دختر بعد از چند لحظه در جواب احوالپرسي تو مي گويد:خوبم
يعني اصلا حال خوبي ندارد


وقتي يک دختر به تو خيره مي شود
شگفت زده شده که به چه دليل دروغ مي گويي


وقتي يک دختر سرش را روي سينه تو مي گذارد
آرزو ميکند براي هميشه مال او باشي


وقتي يک دختر هر روز به تو زنگ مي زند
توجه تو را طلب مي کند


وقتي يک دختر هر روز براي تو[اس ام اس ]مي فرستد
يعني ميخواهد تو اقلا يک بار جوابش را بدهي


وقتي يک دختر به تو مي گويد دوستت دارم
يعني واقعا دوستت دارد


وقتي يک دختر اعتراف مي کند که بدون تو نميتواند زندگي کند
يعني تصميم گرفته که تو تمام آينده اش باشي


وقتي يک دختر مي گويد دلش برايت تنگ شده
هيچ کسي در دنيا بيشتر از او دلتنگ تو نيست




*******



وقتي يک پسر حرفي نمي زند
حرفي براي گفتن ندارد


وقتي يک پسر بحث نميکند
حال وحوصله بحث کردن ندارد


وقتي يک پسر با چشماني پر از سوال به تو نگاه مي کند
يعني واقعا گيج شده است


وقتي يک پسر پس از چند لحظه در جواب احوالپرسي تومي گويد: خوبم
يعني واقعا حالش خوبه


وقتي يک پسر به تو خيره مي شود
دو حالت داره يا شگفت زده است يا عصباني


وقتي يک پسر سرش را روي پات مي ذاره.
آرزو مي کند براي هميشه مال او باشي


وقتي يک پسر هر روز به تو زنگ مي زند
او با تو مدت زيادي حرف مي زند که توجه ات را جلب کند


وقتي يک پسر هرروز براي تو[اس ا م اس ]ميفرستد
بدون که براي همه ''فوروارد'' کرده


وقتي يک پسر به تو ميگويد دوستت دارم
دفعه اولش نيست[آخرش هم نخواهد بود]


وقتي يک پسر اعتراف مي کند که بدون تو نمي تواند زندگي کند
تصميم شو گرفته که تورو اقلا واسه يه هفته داشته باشه
[راضیه:: دنبال يکي ديگه نره البته شايد........]

 

آخه چرا شما پسرا اینقده..........اینقده..............بی خیال ....اما درستتون میکنیم.....بله

 
جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 11:39 :: نويسنده : الیزابت آریانی

 

دانشگاه رفتن پسران

ترم اول(ترم جو گیریدگی): الو سلام مامانی.منم هوشنگ.وای مامانی نمی دونی چقدر اینجا خوبه. دانشگاه فضای خیلی نازیه.وای خدا خوابگاه رو بگو.وقتی فکر می کنم امشب روی تختی می خوابم که قبل از من یه عالمه از نخبه ها و دانشمندای این مملکت توش خوابیدن - و جرقه اکتشافات علمی از همین مکان به سرشون زده – تنم مور مور میشه.راستی اینجا تو خوابگاه یه بوی مخصوصی میاد  که شبیه بوی خونه اصغر شیره ای همسایه بغلیمونه.دانشجوهای سال های بالاتر میگن این بوی علم و دانشه! لامسب اینقدر بوی علم و دانش توی فضا شدیده که آدم مدهوش میشه!!! پریشب یکی از بچه ها به خاطر OVER DOSE از دانش رفت بخش مسمویت بیمارستان!

 

ترم 2(ترم عاشق شدگی): آه ای مریم.ای عشق من.همه زندگی من.می خواهم درختی شوم و بر بالای سرت سایه بیفکنم تا بر شاخسار من نغمه سرایی کنی.میخواهمت با تمام وجود عزیزم.همه پول و  سرمایه من متعلق به توست.بدون تو این دنیا رو نمی خوام.کی میشه این درس من تموم شه تا بیام بات ازدواج کنم.امروز یک ساعت پشت پنجره کلاستون بودم و داشتم رخ زیبایت را که همچون پروانه ای در کلاس میدرخشیدی تماشا می کردم...

 

ترم 3(ترم افسردگی): الو مامان سلام.مریم منو ول کرد و گذاشت رفت! مامان جون افسرده شدم اولین عشقم بود دارم میمیرم از غصه .ای خدا بیا منو بکش راحتم کن.مامان من این زندگی رو نمی خوام.....

 

ترم 4(ترم زرنگ شدگی): الو سلام مهشید جون خوبی عزیزم؟منم پژمان! کجایی نفس؟ نیستی؟دلم تنگ شده واست گنجشک کوچولوی من.بیا ببینمت قربونت برم...مهشید جون من پشت خطی دارم .مامانمه.بعداً بت زنگ میزنم......

 

الو به به سلام چطوری ندا جون؟آره بابا داشتم با مامانم صحبت می کردم. پیرزن دلش تنگ شده واسم! جوجوی من حالت خوبه؟ به خدا منم دلم یه ذره شده واست.باشه عزیزم فردا ساعت 11 پارک پشت دانشکده دارو....

 

ترم5 (ترم مشروطه گی): الو سلام استاد! قربون بچه ات دارم مشروط میشم.2 نمره بم بده.به خدا دیشب بابابم سکته کرد . مرد. مامانم هم از غصه افتاد پاش شکست الان تو آی سی یو بستریه. منم ضربه روحی خوردم دچار  فراموشی شدم اصلاً شما رو هم یادم نمیاد ....قول میدم جبران کنم...

 

ترم 6(ترم ولخرجیدگی) : الو مامان من خونه می خوام ! راستی اون 50 تومنی که 3 روز پیش فرستادی تموم شد.دوباره بفرست.خرج پروژه ام شد!!!

 

ترم7 (ترم پاتوقیده گی): سلام داش مصی! حاجی دمت گرم امشب بساز ما رو .از اون پنیر شیرازیای ردیف بیار که مهمون دارم. 3 صوت هم آیس بیار می خوایم فضا پیمایی کنیم.نوکرتم.آقایی

 

ترم8 (ترم فارغ التحصیلگی): الو سلام خانم.واسه این آگهی که توی روزنامه دادید تماس گرفتم.فرموده بودید آبدارچی با مدرک لیسانس و روابط عمومی بالا...

 
جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 11:37 :: نويسنده : الیزابت آریانی

اعتماد به نفس کاذب


این یک بیماری مسری در پسران است. اگر برادر و یا دوست‌پسر و یا پسر شما این بیماری را بگیرد یقین بدانید که در عرض کمتر از یک هفته کل پسران محل را مبتلا میکند. پس برای جلوگیری از این بیماری اگر کسی را مشاهده کردید که مبتلا است حتمآ او را قرنطینه کنید.

علایم این بیماری:

1- گذاشتن ریشهای نخ قیطونی.

2- طرز نگاه کردن به صورت عجیب غریب.

3- تکرار جمله‌ی «هوش پسران بیش ازدختران است».

4- ایستادن زیاد رو به روی آینه.

5- استفاده از جملاتی شبیه: «همین که گفتم»، «حرف من درسته»، «حرف مرد حرفه» و....

6- مخالفتهای پی در پی.

7- پایین بردن شخصیت دختران برای تقویت روحیه.

8- خواندن اشعار پر محتوا از قبیل: «پسرا شیرن مثل شمشیرن». (دوپینگ)

9- روزی ۵۰ دفعه شنیدن «پسر پسر قند عسل» توسط مامان جون یا کاست ضبط شده توسط مامان جون.

10- خواندن کتابهایی از قبیل:

چگونه اعتماد به نفس خود را بالا بریم؟

انرژی درمانی

تقویت اراده در ۲۰ روز

من بهترینم
 
جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 11:34 :: نويسنده : الیزابت آریانی

قابل توجه دخترانی که دوست پسر یا همون bf دارن!

سلاااااااااام.... چطورین دختر خانومای گل واقا پسرای.... دیگه تصمیم گرفتم برای پسران لقب نزارمخدمات وبلاگ نويسان جوان             www.bahar20.sub.ir

 

من الان چند تا توصیه براتون دارم که چطوری حال پسرا رو بگیرید.این کارهایی که من توصیه میکنم صد در صد تضمینیه و تا ابد هم گارانتی داره.بهاربيست                   www.bahar20.sub.irخدمات وبلاگ نويسان جوان             www.bahar20.sub.ir

 

توی یک پارتی با دوستتون رو به روی یه پسر بشینید و دوتایی چند دقیقه به موهاش زل بزنید.بعد با دوستتون در گوش هم پچ پچ کنید همینطور که دارید موهای پسره رو با انگشت نشون میدید بزنید زیر خنده.خدمات وبلاگ نويسان جوان             www.bahar20.sub.ir

به خدا همچین اعصابش خورد میشه که نگو!خدمات وبلاگ نويسان جوان             www.bahar20.sub.ir

وقتی با دست پسرتون دارید قدم میزنید شروع کنید به تعریف کردن از تیپ و قیافه فلان هنرپیشه مرد.لا به لای صحبتاتون حالیش کنید که چقدر هیکلش افتضاحه و مدل موهاش مال عهد جان علیشاه خانه!!خدمات وبلاگ نويسان جوان             www.bahar20.sub.ir

وقتی با دوست پسرتون دارید قدم میزنید مسیر قدم زدنتون رو به سمت گرونترین پاساژ در دسترس کج کنید.و اونجا تا میتونید از جیب پسره خرج کنید.

باور کیند شب که میرسه خونه ۵،۶ تا قرص اعصاب میخوره!خدمات وبلاگ نويسان جوان             www.bahar20.sub.ir

در صورت داشتن یک برادر غیرتی،اون رو تحریک کنید که یه مدتی دنبالتون بیاد.بعد توی خیابون از یه پسر بخت برگشته ساعت بپرسید و طوری رفتار کنید که انگار مدتهاست اون رو میشناسید!مطمئن باشید وقتی از بیمارستان مرخض میشه دیگه نمیشه شناختش!خدمات وبلاگ نويسان جوان             www.bahar20.sub.irخدمات وبلاگ نويسان جوان             www.bahar20.sub.ir

در چت روم برای یک پسر داستان رفتن به خونه یکی از دوست پسراتون رو تعریف کنید و بعد وقتی ازتون خواست عکستون رو بهش بدید بهش بگید نه!من به هر کسی عکسم رو نمیدم.خدمات وبلاگ نويسان جوان             www.bahar20.sub.ir

شاید این خیلی مسخره باشه ولی امتحان کردم دیدم خیلی خفن اعصاب طرف خورد میشه!!

فعلا اینا رو داشته باشید تا بعد.خدمات وبلاگ نويسان جوان             www.bahar20.sub.ir

راستی میدونستید وقتی از دخترا میپرسن چرا به دوست پسراتون میگید بی اف چی جواب میدن؟

میگم:آخه مخفف بدبخت فلک زده اس!!

فعلا تا بعد!خدمات وبلاگ نويسان جوان             www.bahar20.sub.ir

 
جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 11:25 :: نويسنده : الیزابت آریانی

توصیه های کاربردی،مخصوصه پسر هایی که زن گیرشون نمییاد:

این پست مال پسراست گفتیم یه پست هم برای اونا بدیم دلشون نسوزه اخی نازی نیست کسی محل بهشون نمی ده گفتیم مایه کم محل بدیم البته نبینم پر رو بشنا

 

 نکته :این مورد را همه پسر ها بخونند چون شاملِ همه میشه.
1.اولین دختری که به تورتون خورد بهش شماره بدین(ولی چون در این کار استعداد ندارید بهتره دور اینکار را خط ِ قرمز بکشید)تازه کی میاد از شما شماره بگیره
2.اگه خواستید دختری را زیره نظر بگیرید (که بیخود کردی) باید زیر چشمی طوری که متوجه شما نشه زیره نظرش بگیری...
نکته:چون در این کار هم مثل مورد ِ (1) ..... ندارید ، بهتره عینک بزنید.
3.اگه دختری را دیدید که تنها نشسته سَرِ صحبت را باهاش باز کنید
و به مورد ِ (1) مراجعه کنید .
نکته: قبلش دورو بر تان را یه نگاهی بندازید چون ممکنه یه دفعه ای یه دست از عقب اون گردن ِ نسبتاَ نحیفتان را بچلاند.
4.به هر دختری که رسیدید سلام کنید و خود را بچه مثبت نشون بدید
ولی مواظب بعضی لنگه کفش ها باشید.
5.اگه خواستگاری هر دختری رفتید و جواب رَد شنیدید نااُمید نشوید خواستگاری یکی دیگه بروید گرچه بازم جوابِ رَد می شنوید.( پسر بايد پورو باشه)
6.اگه یه دختری را خیلی دوست دارید ولی به شما محل نمی ده، با یه دختره دیگه بیرون برید طوری که اون شما را ببینه .
نکته:که در این صورت نه تنها به شما دیگه محل نمی ده ،تا کفش هم نثارتان می کنه.
7.تا می توانید سن ازدواج را ببرید بالا چون دخترها،دختر ِنارنج و ترنج اند که ازآفتاب و سایه می رنجند.
اگرچه ریسکش خیلی بالا است, ممکن دیگه کسی بهتون دختر نده،
چون ترشی هم تاریخ اِنقضا داره,تا یه حدی می توان تحملش کرد.
نکته:در صورت موفّق نشدن در این مورد یه ظرف حتماً آماده کنید.
حتماً میپرسی برای چی؟ خوب دیگه، برای ترشی.(ادم كه انقد خرفت نميشه)
8.اینقدر سرِ کوچه و خیابون ها کیشیک نکشید,که شاید شتر بخت رد بشه و شما بهش التماس کنید که شاید در خونه شما هم بخوابه .
نکته:ممکنه شتر بخت را با شتر ؟ اشتباه بگیرید واونم بخوابه و دیگه بلند نشه.که در این صورت(فاتحه مع صلوات)...
9.اگه دانشجو(یا سرباز) هستید,از خوردن غذاهای اونجا جداً خود داری کنید چون همون یه ذرّه همت را هم اَزِتون میگیره.به جاش موز معجون بخوريد
10.اگه قیافه نداری،اشکال نداره عوضش ماشین داری ...
چی؟!!ماشین نداری... اشکال نداره عوضش خونه داری...
بازم چی؟!! خونه هم نداری...خوب مشکلی نیست چون کار ِ،را که داری بعداً هم؛میشه خونه و ماشین خرید.
وای نگو که کار هم نداری!!! ترشی هم که اُفتادی، پس بهتره بری یه جایی خودت را گمو گور کُنی.
11.یه توصیه : اگه قیافه نداری؛ نری... ابروهات را برداری،صورتت را تیغ بزنی، یکمی از لوازم آرایشی مامان جونت کش بری، همین جوری خوبی (فقط یکمی سرو وَعظت را درست کن).
12.اگه از دوست دختر و هم دانشجویی به جایی نرسیدی چاره ای نداری جزء این که، بری سراغ همون دخترها فامیل...
13.اگه از قبل سابقه ات خراب نباشد کارت زیاد هم مشکل نیست، ولی... شما که تو 7 آسمون یه ستاره هم ندارید کارتون خیلی مشکله اما من کُمکتان میکنم :
تنها لطفی که میتونم بکنم اینه که هُلتون بدم، که در این صورت هم ممکنه از چاه در بیاند و بی یُفتید تو درّه (خوب عوضش از دست یکی از سیریش ها راحت می شیم).
14.اگه از هیچ کدوم از این ها به نتیجه نرسیدی حتماً مشکل از خودت است بهتره بری پیشه یه روانپزشک اگه اون گفت مشکلی نداری!!! آخه... پس بد شانس هستی، برو خودت را دخیل کن به یکی از این امازاده ها شاید حاجت بگیری(دیگه باقیش با خداست و ما هم دیگه دخالت نمی کنیم).

 
جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 11:25 :: نويسنده : الیزابت آریانی
از سر تا پای یک پسر خفن امروزی
 

 

برای اینکه خودتونو  به یه پسر خفن امروزی تبدیل کنید کارای زیر رو مرحله به مرحله انجام بدید:تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com

 

اول میرید از تو اتاق خواب مامان جون یواشکی موچین و چند تا کرم بر می دارید.بعد از رو یکی از عکسای مامان ابروهاتونو درست می کنید.چون ابروی بیشتر پسرارو با پاچه ی بز پیوند زدن درنتیجه باید نصف ابرو رو بردارید به طور خیلی ضایع هر چی ضایع تر بهتر.بعد یه تیغ بر می دارید ۲-۳ تا خط عمودی میندازید تو ابروهاتون که مثلا آره داداش ما این کاره ایم و تو دعوا وقتی داشیم یکی رو از ساختمون پرت می کردیم این بلا سرمون اومدهتصاوير زيباسازی ، عكس های ياهو ، بهاربيست             www.bahar-20.com(آب زررررشک تصاوير متحرك ، ياهو ، زيباسازی وبلاگ ، بهاربيست             www.bahar-20.comحالا خوبه شلوارشونم نمی تونن بکشن بالاها ادعای دعوا کردنم می کنن).بعد کرمارو قاطی می کنید یه چیز مزخرفی در میاد اونو بمالید به صورتتون تا پوستتون یکم از حالت اسکاجی دراد.(البته قبلش ریشو میشو سیبیلو بزنید بهترهتصاوير متحرك ، ياهو ، زيباسازی وبلاگ ، بهاربيست             www.bahar-20.com).حالا با استفاده از تف و چسب مایع و روغن لادن و اتو مو موهاتونو رو به هوا نگه دارید.هر قسمت از مو به یک سمت بره.ضایع ترین مدلی که می تونیدو درست کنید تا بیشتر خوشگل شینتصاوير زيباسازی ، عكس های ياهو ، بهاربيست             www.bahar-20.com.یا می تونید دستتونو بکنید تو پریز برق تا زود زود موهاتون درست شه.تصاوير زيباسازی ، عكس های ياهو ، بهاربيست             www.bahar-20.com

بعد برید و یکی از تی شرتایی که ماله کوچیکیاتون بوده رو بیارید(هر چی کوچیک تر بهتر)یه اسکلتی چیزی روش بکید.حالا کم کم سعی کنید تی شرتو تنتون کنید(تو می تونی تو می تونی آفرین سعی کن!تصاوير متحرك ، ياهو ، زيباسازی وبلاگ ، بهاربيست             www.bahar-20.com).آهااا حالا یقه ی تی شرتونو تا سر نافتون جررررر بدید و دقت کنید که شکمتون باید از زیر تی شرت بزنه بیرونتصاوير زيبا سازی ، عكس های ياهو ، بهاربيست             www.bahar-20.com.یه لباس زیره تنگ تنگ(ترجیحا به رنگ های قرمز یا بنفش یا آبی پر رنگ یا  زرد قناری یا سبز پر رنگ یا سرخابی)بپوشید و هر چقدر که در توانتونه بکشیدش پایین.دقیقا سر مرز باشه!!!حالا یه شلوار کهنه و کوچیک و پاره پوره از تو انباریتون پیدا کنید چند جاشو بسوزونید و سوراخ کنید بعد بپوشیدش ولی لازم نیست به خودتون زحمت بدید زیاد بالا بکشیدش تا ۴ انگشت بالای رون بسه...(ای بی ادب چرا داشتی امتحان می کردی که کجا می شه؟؟!؟!؟ تصاوير متحرك ، ياهو ، زيباسازی وبلاگ ، بهاربيست             www.bahar-20.com)طوری که لباس زیرتون کاملا تابلو باشه.آفرین حالا کفشاتونو بردارید و تا می تونید با ماژیک روش حروف انگلیسی و چرت و پرت بنویسید چند جاشم پاره کنید.خیلی خوب شد ایول بپوشیدش.

هر چی انگشتر و گردنبند پیدا می کنید به خودتون آویزون کنید.چند تا عکس حشره مشره هم(مثل سوسک و خرچنگ و عنکبوت و خر چسونه و ...)رو بازوتون بکشید و چند تا پیکسل با طرح های ضایع هم به سر تا پاتون وصل کنید(می تونید از ساق هم استفاده کنید تا ضایع تر شید).بعد یه عینک آفتابی که ۵ برابر چشماتونه رو بزنیدتصاوير زيباسازی ، عكس های ياهو ، بهاربيست             www.bahar-20.com حالا شلوارتون یکم بکشید پایین تر دستاتونو بکنید تو جیبتون.آفرین حالا آماده ی قدم زدن تو خیابون شدید!خوش بگذره!تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عكس های ياهو ، بهاربيست             www.bahar-20.com(راستی آدامس یادتون نره حداقل ۱۲ تا آدامس بندازید تو دهنتون و به حالت ضایع بجویدش)

 
چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:, :: 13:37 :: نويسنده : الیزابت آریانی


 

این باحاله
Picture of a Donkey
Kicking out one Hind Leg
خدا خر را آفرید و به اوگفت:

تو بار خواهی برد، از زمانی که

تابش آفتاب آغاز می شود تا زمانی

که تاریکی شب سر می رسد.و همواره بر

پشت تو باری سنگین خواهد بود.و تو

علف خواهی خورد و از عقل بی بهره

خواهی بود و پنجاه سال عمر خواهی

کرد و تو یک خر خواهی

بود.


خر به خداوند پاسخ  داد: خداوندا!من می خواهم خر
 
 باشم،

اما پنجاه سال برای خری همچون من
 
عمری طولانی است.پس کاری کن فقط

بیست سال زندگی کنم و خداوند آرزوی

خر را برآورده کرد
 
excited alert puppy wagging
his tail with a bone in his mouth
خدا سگ را آفرید و به او  گفت:

 تو نگهبان خانه انسان خواهی

بود و بهترین دوست و وفادارترین

یار انسان خواهی شد.تو غذایی را که
 
به تو می دهند خواهی خورد و سی سال

زندگی خواهی کرد.تو یک سگ خواهی

بود.


سگ به خداوند پاسخ  داد:

خداوندا!سی سال زندگی عمری

طولانی است.کاری کن من فقط پانزده

سال عمر کنم و خداوند آرزوی سگ را

برآورد...

Picture of a Cute Little Monkey with Big
<br /> Ears
خدا میمون را آفرید و به  او گفت:

و تو از این سو به آن سو و از

این شاخه به آن شاخه خواهی پرید و

برای سرگرم کردن دیگران کارهای

جالب انجام خواهی داد و بیست سال

عمر خواهی کرد.و یک میمون خواهی

بود.

میمون به خداوند پاسخ  داد:

بیست سال عمری طولانی است، من

می خواهم ده سال عمر کنم.و خداوند

آرزوی میمون را برآورده

کرد.

و
goofy
looking man with his tongue hanging out wearing a smiley face tie
سرانجام خداوند انسان را آفرید و  به او گفت:

تو انسان هستی.تنها

مخلوق هوشمند روی تمام سطح کره

زمین.تو می توانی از هوش خودت

استفاده کنی و سروری همه موجودات

را برعهده بگیری و بر تمام جهان

تسلط داشته باشی.و تو بیست سال عمر

خواهی کرد.

انسان گفت:سرورم!گرچه من

دوست دارم انسان باشم، اما بیست

سال مدت کمی برای زندگی است.آن سی

سالی که خر نخواست ، آن پانزده

سالی که سگ نخواست و آن ده سالی که

میمون نخواست زندگی کند، به من

بده.

و
خداوند آرزوی انسان را برآورده

کرد...

و

از آن زمان تا کنون انسان فقط بیست

سال مثل انسان زندگی می

کند!!!

و
Picture of a Father Giving his Son a Horse Ride
پس از آن،ازدواج می کند و سی سال

مثل خر کار می کند مثل خر زندگی می

کند ، و مثل خر بار می

برد

و
frantic dad trying to multi task
and work on the computer and iron at the same time with children causing
chaos
پس از اینکه فرزندانش بزرگ شدند،

پانزده سال مثل سگ از خانه ای که در

آن زندگی می کند، نگهبانی می دهد و

هرچه به او بدهند می

خورد...!!!
و
Picture of an Angry Old Man
Waving his Cane
وقتی پیر شد، ده سال مثل میمون

زندگی می کند؛ از خانه این پسرش به

خانه آن دخترش می رود و سعی می کند

مثل میمون نوه هایش را سرگرم

کند...!!!
 
 
چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:, :: 13:28 :: نويسنده : الیزابت آریانی

 

 

 

پسرا ژل میزنن به اون موهاشون             عینک میزنن به اون چشاشون

                                         اوا خاک بر سراشون   

ریمل میزنن به اون چشاشون                 ماتیک می مالن به اون لباشون

                                        اوا خاک بر سراشون

کراوات میزنن خوشگلاشون                       واسه دوست دختراشون

                                       اوا خاک بر سراشون

کلاسور میزارن زیر بغلاشون                  یه کت میپوشن قد باباشون

یکم ریش میزارن نوک چونه هاشون      پرفسور میشن جون ننه هاشون

                                    اوا خاک بر سراشون

                   شاعر:مرحوم خدا بیامرز زنده یاد خدا رحمتش کنه

 
چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:, :: 13:26 :: نويسنده : الیزابت آریانی

دختر، برتر از پسر آمد پديد
ليک،آنکه چشم بصيرت داشت ديد
کسي گفت: اي دختران به بيرون رويد
تا پسرک نديد بديد شما را بديد
دختر، زبر و زرنگ است شديد
که پسر نصفش را هم در خود نديد
همه تان جزو اين چهار دسته ايد
آن پسر که گفتي، حساب کار آمد به دستش، پريد
مقصودم ازاين وب فقط خنده بيد
از بس که شما پسرها بَـديد
خدا جنس مرد را آزمايشي آفريد
پس از آن زن برتر را آورد پديد
زن، زن را سوار برمرد ديد
ولي مرد غير از زمين هيچ نديد
زن هرچه را دوست داشت خريد
مرد فقط ديد و حسرت کشيد
مرد از صبح تا به شب دويد
آخر کارش به تيمارستان کشيد
زن، سرور و سالار؛ آيا شما مَـرديد؟
مرد تا کم آورد جامه خويش را دريد
پسران فکر ميکنيد شما برتريد؟
نه توهم زديد،اگرخوابيد، بيدار شويد
از ازل تا به ابد زن موجود برتري ست
شما بايد کوتاه بياييد، چاره چيست

 
چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:, :: 13:26 :: نويسنده : الیزابت آریانی
 

پسرا اینجورین ( توجه توجه )

۱-چشماشون بیشتر از عقلشون کار می کنه.

2-تا یه دختر خوشکل می بینن مثل جوجه راه می افتن دنبالش.

3-چشمک جزو تیک عصبیشونه.

4-اصولا هفته أی 1 بار شکست عشقی می خورن.

5-اگه یه روز متلک نگن زبونشون میخ در میاره.

6-دوستت دارم جزو حرفای روز مرشونه و همچنین تیکه کلاماشون

7-زبان باز ترین و پاچه خوار ترین موجودات روی زمین.

8-می خوان دختره فقط ماله خودشون باشه و خودشون ماله همه

 
چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:, :: 13:19 :: نويسنده : الیزابت آریانی

برخی تفاوت‌های مردان و زنان (فمنیستی)



خانم‌ها و آقایون در شرایط مختلف چه می‌كنند؟


هنگام عبور از خیابان


خانم‌ها
سمت راست را نگاه می‌كنند.
سمت چپ را نگاه می‌كنند.
از خیابان رد می‌شوند.


آقایان
سمت راست را نگاه می‌كنند، ماشین می‌آید.
فاصله ماشین با خودشان را با چشم اندازه می‌گیرند و چون همگی راننده‌های قابلی هستند با سرعت وارد خیابان می‌شوند.
راننده به شدت ترمز می‌كند.
مرتیكه مگه كوری؟ (راننده می‌گوید)
در حالی كه از روی میلیه‌های وسط خیابان می‌پرد می‌گوید: كور خودتی گاری چی!
بدون اینكه سمت چپ را نگاه كند می‌دود آن سمت خیابان.
هنوز هم صدای بوق ماشین‌هایی كه به خاطر این آقا ترمز كرده‌اند به گوش می‌رسد..


هنگام رانندگی

خانم‌ها
بنزین را چك می‌كنند.
روغن ماشین را چك می‌كنند.
ترمز دستی را پایین می‌كشند.
با سرعت مطمئنه حركت می‌كنند.
پشت چراغ قرمزها می‌ایستند.
به عابر پیاده احترام می‌گذارند.


آقایان
وسط راه بنزین تمام می‌كنند.
وقتی دود از لاستیك‌هایشان بلند شد به یاد می‌آورند كه ترمز دستی را نكشیده‌اند.
چراغ قرمز را مهمترین معضل اتلاف وقت و عمر می‌دانند.
عابر پیاده موجودی مزاحم و مختل كننده عبور و مرور است.
و از همه مهمتر: بوق مهمترین اختراع بشر بعد از برق به حساب می‌آید.


هنگام صرف غذا


خانم‌ها
مرتب پشت میز می‌نشینند.
مقدار كمی غذا می‌كشند.
به آرامی غذا می‌خورند.
تنها نوك قاشق را در دهان می‌كنند.


آقایان
تا جایی كه بشقاب جا دارد غذا می‌كشند.
به سرعت غذا را می‌بلعند، در حالی كه قاشق را تا دسته در دهان می‌كنند.
صدای برخورد قاشق با دندانهایشان موسیقی گوش نوازی است.
بعد از دو بار پر كردن بشقاب، بلاخره كمی سیر می‌شوند.



هنگام مهمانی رفتن

خانم‌ها
لباس نو می‌خرند.
به دقت حمام می‌كنند. لباسهایشان را اتو می‌كنند.
با دقت آرایش می‌كنند.
بهترین عطر را استفاده می‌كنند.
و بالاخره رضایت می‌دهند كه خوشگلند!


آقایان
از یك ساعت قبل حاضرند و الان بر روی مبل خوابشان برده


در پایان یك روز خسته كننده


خانم‌ها
بعد از اینكه ظرفها را شستند.
آشپزخانه را تی می‌كشند.
غذای فردا را در یخچال می‌گذارند.
كمی مطالعه می‌كنند.
می‌خوابند.



آقایان
بعد از اینكه شام خوردند چای می‌خورند.
كمی با چشمهای خواب آلود تلویزیون را نگاه می‌كنند.
بعد از اینكه دو سه بار كنترل تلویزیون را دستشان به زمین افتاد.
تلویزیون را خاموش كرده و به سمت رختخواب می‌روند و بدون آنكه روتختی را بردارند می‌خوابند.

 
یک شنبه 21 خرداد 1391برچسب:, :: 11:8 :: نويسنده : الیزابت آریانی

 

چه شد که خدا چنین موجوداتی (پسران)را افرید؟!!!!!!!!!1

بعضی پسرا برای این که نشان دهند هنرمند هستند موهای خود را تا منتها الیه شانه ها یا کمر خود بلند میکنند دیگر از ان هیکل و شکم مردان قدیم خبری نیست چون تمامی پسران به باشگاه بدنسازی میروند و هر کدام به جای وانت پیکان که با ان کار کنند اسبی دارند که سوارش میشوند و موهای خود را بر باد میدهند. زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم ناز بنیاد مکن تا مکنی بنیادم پس این بر ما واضح و مبرهن است که وجود پسران آیه و قدرت خداوندی نیست پس این سوال بر همگان به وجود میاید که این موجودات جرا زنده هستند و همچنان نفس میکشند؟؟؟ ایا این همآن خشم و غضب خدا نیست؟ ایا این همان عذاب الهی نیست؟ چه عذابی از این بالاتر که پسری به دختری بگوید دوست دارم؟ این همانند انی است که عزراییل به فردی لبخند بزند و بگوید عزیزم بیا بغلم. خبر جدید: طبق امار گرفته شده به نتیجه رسیده ایم که اکثر دخترانی که والدینشان نفرینشان میکنند و به قول معروف اق والدین میشوند دچار این گونه عذابهای الهی میشوند . اخطار:* به تمامی دختران توصیه میشود هر گاه به همچین موجودی برخورد کردید میتوانید از کلمه ی « بسم الله الرحمن الرحیم »استفاده کنید چون انها میپرند. به امید روزی که خداوند به تمام عذابهایش خاتمه دهد و در رحمت( زیبا دختران گل عسل طلا ) خود را به روی بندگانشدبگشاید. امین یا رب العالمین

 

 
جمعه 19 خرداد 1391برچسب:, :: 21:33 :: نويسنده : الیزابت آریانی

 

چرا خدا مردها را از روی زمین برنمی دارد؟
1.    
ا مردها وجود خارجی ندارند
2.    
مگه ما روی زمین مرد هم داریم
3.    
وجود اینگونه از درندگان برای موازنه جمعیت روی زمین ضروری به نظر میرسد
4.    
حالا چه عجله ایه؟
اگه خدا مردها را نمی آفرید چی می آفرید؟
1.    
چیز خاصی نمی آفرید
2.    
پیراشکی
3.    
خروس دریایی
4.    
فضای خالی
اگر جمعیت مردها منقرض شود چه می شود؟
1.    
مگه قراره اتفاقی بیافته
2.    
خارشتر کویر لوت که آفت نداره
3.    
اکوسیستم به شرایط بدون انگل برمی گردد
4.    
یه هیولا کمتر دنیا قشنگتر                 
چه وقت مردها عاشق می شوند؟
1.    
چه وقت مردها عاشق نمی شوند!
2.    
هر وقت مامانشون بگه
3.    
چون یکدفعه می شوند خودشان هم نمی دانند که کی می شوند
4.    
یک روز از همین روزا !
مردها چه وقت عشق قبلی خود را فراموش می کنند؟
1.    
در همون وقتی که عشق جدید خود را کشف می
کنند
2.    
جدید و قدیم نداره فقط بازیگر نقش زن عوض میشه .(قانون 4 نیوتن)
3.    
بستگی تام و تمام به میزان تستسترون دارد.
4.    
رابطه مستقیم با نظر مادر بزرگ کودک فهیم دارد.
مردها در مقوله ایجاد یک رابطه عشقی جدید در حکم چه چیزی هستند؟
1.    
فنر با ثابت بالا
2.    
پارچه استرچ
3.    
یک نوع ماده الاستیک با ساختار ناشناخته
4.    
کش تیرو کمان                                                   
مردها معمولا هر چند مدت یکبار عاشق می شوند؟
1.    
هر شب
2.    
هر وقت که خدا بخواد
3.    
هر وقت تستسترون بگه
4.    
سیکل خاصی ندارند
 
مردها وقتی تصمیم به ازدواج می گیرند چه کار می کنن؟
1.    
اون موقع نمی تونن کار خاصی بکنن!
2.    
تمام تلاششون رو می کنن که بتونن 1 کاری بکنن!
3.    
به مامانشون می گن که 1 کاری بکنه چون دیگه وقتشه که اونا رسما خیلی کارا بکنن!
4.    
می رن کلاس آمادگی جسمانی!! 
وقتی مردها تصمیم می گیرن ازدواج کنن چی می گن؟
1.    
چیزی نمی گن چون وقت عمله 
2.    
وقت نمی کنن چیزی بگن
3.    
اولش چیزی برا گفتن ندارن ولی بعد که خرشون از پل گذشت نطقشون باز میشه
4.    
در این برهه از تاریخ طبیعی هیچ کس نمی فهمه که اونا چی می گن
 
مردها چطور زن زندگی شون رو می گیرن؟
1.    
با دست
2.    
با تور
3.    
با چنگول
4.    
با زبون 
معیار مردها برای انتخاب همسر چیه؟
1.    
هر که پیش آمد خوش آمد
2.    
به روش جستجوی ترتیبی در لیست سیاه
3.    
ده بیست سی چهل
4.     
به قول مادر بزرگ پسر، دختر مثل پارچه می مونه هر روز 1 مدل بهترش میاد، وامیستن بهترش بیاد
 
چند بار گفتید واقعاً،واقعاً !! خیلی به مردها خندیدید! دلتون خنک شد!؟
پس نتيجه اينكه: خدا مردها را آفريد كه گاهي خانمها را بخندانند و اغلب اوقات آنها را حرص بدهند

 
پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:, :: 22:1 :: نويسنده : الیزابت آریانی

داستان جالب

روزی روزگاری یک زن آمریکایی قصد میکنه یک سفر دو هفته ای به ایتالیا داشته باشه…
شوهرش اون رو به فرودگاه می رسونه و واسش آرزوی می کنه که سفر خوبی داشته باشه…
زن جواب میده ممنون عزیزم ، حالا سوغاتی چی دوست داری واست بیارم؟
مرد می خنده و میگه : “یه دختر ایتالیایی”
زن هیچی نمیگه و سوار هواپیما میشه و میره …
دو هفته بعد وقتی که زن از مسافرت برمی گرده ،
مرد توی فرودگاه میره استقبالش و بهش میگه : خب عزیزم مسافرت خوش گذشت؟
زن : ممنون ، عالی بود!
مرد می پرسه : خب سوغاتی من چی شد؟
زن : کدوم سوغاتی؟
مرد : همونی که ازت خواسته بودم… دختر ایتالیایی!!
زن جواب میده: آهان! اون رو میگی؟ راستش من هر کاری که از دستم بر می آمد انجام دادم!
حالا باید ۹ ماه صبر کنم تا ببینم پسر میشه یا دختر؟

 

 
پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:, :: 21:59 :: نويسنده : الیزابت آریانی

 

 

روش های حالگیری از پسر ها

1-دختر های عزیز اگر دانشجو هستید و تقا ضای جزوه از شما زیاد است به پسرها قول بدهید که جزوه را روز قبل امتحان به دست شان میرسانید وحال با خیال راحت میتوانید روز قبل امتحان به دانشگاه نیایید



2-اگر پسری شماره ازتون خواست با متانت کامل شماره برادر گرامیتان را بدهید و بگویید منتظر تماس هستید( البته اگه برادرتان از اهالی محترم لات های سر کوچه باشه نتیجه جالب تری عاید پسر خواهد شد)

3-اگر در حال رانندگی هستید و پسری ازتون سبقت گرفت تا بهتون ثابت کنه رالی کار میکنه و بهتون گفت :رانندگی کار ما شیرمرد هاست نه شما ها.
شما میتونین بزنین رو گاز و به ماشین طرف نزدیک بشین و علاوه بر این که دستتون رو روی بوق گذاشتین از انتهای حنجره ی مبارکتان یک جیغی بکشید که تن جد محترم پسره هم در گور بلرزه و بلند بگویید مگه خودت خواهر مادر نداری؟ ای مردم بیاین منو از دست این شیاد نجات بدین

این موقع هست که پسره کلا واژه ی شیر رو از ذهنش واسه ی همیشه محو میکنه و به دنبال یه سوراخ موش میگرده

4-اگه یه پسری ازتون خواستگاری کرد دو حالت پیش میاد

الف-اگه از پسره خوشتون میاد که دیگه خودتون بلدین چیکار کنین (در محدوده ی این بحث نمی گنجه)

ب-اگه از پسره خوشتون نمیاد بهش بگین شماره و ادرستون روبدین تا شوهر سابقم رو واسه تحقیق بفرستم خدمتتون(قیافش اینجا خیلی دیدنیه)

5-سعی کنید در یه رشته مثلا کوهنوردی تبحرلازم رو کسب کنید و با نامزدتان به کوه رفته و بهش بگویید:اگه منو دوست داری باید اول به قله کوه برسی

باور کنید تلاشش واسه بالا رفتن از کوه و جلو زدن از شما خیلی دیدنیه(به خصوص اگه وزنش هم بالا باشه)

6-یه سوال فوق العاده سخت و گیج کننده رو پیدا کنید و به هم کلاسی پسرتان نشان دهید و به او بگویید :از اونجایی که شما از بقیه هوش بالاتری دارین میشه این مساله رو واسم حل کنید(با لحنی معصومانه)

اینجاست که پسره سرخ و سفید میشه و با راه حل های عجیب و غریب والبته اشتباه تن انیشتین و داروین و مندل و ....روتوی قبر میلرزونه ,اخرشم با کمال تاسف اعتراف میکنه که بلد نیست

کلمات کلیدی: پسرا ، ضد پسرا، پسرای بدبخت، پسرای پچ کنی، پسراهای به جنبه پرو

 

 
پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:, :: 21:58 :: نويسنده : الیزابت آریانی

 90/05/08ساعت توسط شیطون  

 

 

مرد های بی جنبه

جنبه  !!  
مردي مي‌خواست زنش را طلاق دهد.

دوستش علت را جويا شد و او گفت: اين زن از روز اول هميشه مي خواست من را عوض كند.
مرا وادار كرد سيگار و مشروب را ترك كنم..



لباس بهتر بپوشم، قماربازي نكنم، در سهام سرمايه‌گذاري كنم و حتي مرا عادت داده كه به موسيقي كلاسيك گوش كنم و لذت ببرم!
دوستش گفت: اينها كه مي‌گويي كه چيز بدي نيست!
 
مرد گفت:
ولي حالا حس مي‌كنم كه ديگر اين زن در شان من نيس

 

 
سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:, :: 13:7 :: نويسنده : الیزابت آریانی

اقایان متفکر

 



تا حالا اقایی رو دیدین در حال فکر کردن باشه ؟ ؟؟؟
من که هر وقت دیدم این قدر خندیدیم که انگار خنده دار ترین جک دنیا را برام گفتن.
بعضی از اقایون وقتی فکر میکنن با سبیلهاشون ور میرن و اونها را میکنن طوری که وقتی فکرشون تموم شد و خواستن راه برن میبینن تعادلشون به هم میخوره .
بعضی از اقایون وقتی می خوان فکر کنن دستشون رو میگیرن به دو طرف صورتشون وهی دستاشون رو بالا پایین میکنن مثل این که دارن صورتشونو میشورن طوریکه وقتی فکرشون تموم میشه صورتشون پوست انداخته وباید ۱۰۰۰۰ تا پماد خرجش کنن.
بعضی از اقایون وقتی فکر میکنن تا منتها الیه انگشتانشان را داخل بینی فرو کرده و میچرخانند طوری که اشغالهای بینی که سهله؛مایه ی برون مغزی و درون مغزی هم میاد بیرون.

بعضی از اقایون وقتی فکر میکنن بدنشان به خارش میافتد از نوک انگشتان پا تا فرق سرشان که شپشها کیلو کیلو از ان میپرند بیرون.خلاصه اینکه کوره های روی پوستشون کنده میشن.

خلاصه اقایون با فکر کردناشون کارای خنده دار دیگه ای هم هست که انجام میدن اما چون میترسم روده تون از خنده بترکه فعلآ نمیگم .

فواید فکری در اقایان:به پوست اندازی ونظافتشان کمک میکند. در روحیه و اخلاقشان بسیار موثر است باعث ساکت شدن انها میشود برای اصلاح صورتشان مفید است.

نتیجه گیری اخلاقی:هر وقت احساس کردید مردی احتیاج به نظافت عمومی دارد به او سوژه ای برای فکر کردن بدهید.
استدلال ثابت شده این قضیه:
اقایان زیاد فکر میکنن اما هیچ وقت نتیجه نمی گیرند از فکرشان .
اقایان حرف زیاد میزنند ولی اهل عمل نیستند هیچ کدامشان.

 

 
سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:, :: 12:11 :: نويسنده : الیزابت آریانی

خصوصیات پسرهای ایرانی

چشمک جزء تیک عصبیشه
هفته ای یک بار شکست عشقی میخوره
دوست داره طرف مال خودش باشه و خودش مال همه!

شباهت پسر خوب با پری دریایی:
هر دو از قدیم افسانه بودن!

تفاوت پسرا با مارمولک:
شوخی کردم بابا! پسرا هیچ تفاوتی با مارمولک ندارن!

شباهت پسرا با آگهی بازرگانی:
هر دو تبلیغی بیش نیستند!
گفته های هر دوشون بیش از شصت ثانیه دوام نداره!

شباهت پسرا با خط ایرانسل:
هر دو اعتبارشون زود تموم میشه!
جفتشون کلاسمون و اساسی پایین میارن! 

 

 
یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:, :: 19:30 :: نويسنده : الیزابت آریانی

ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﯾﮏ ﺯﻥ ﻭ ﻣﺮﺩ ﻣﺎﺷﯿﻨﺸﻮﻥ ﺑﺎ
ﻫﻢ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﻧﺎﺟﻮﺭﻱ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ.ﺑﻄﻮﺭﯾﮑﻪ
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﺮﺩﻭﺷﻮﻥ ﺑﺸﺪﺕ ﺁﺳﯿﺐ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ.
ﻭﻟﯽ ﻫﺮﺩﻭﺷﻮﻥ ﺑﻄﺮﺯ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺁﺳﺎﯾﯽ
ﺟﻮﻥ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﺪﺭ ﻣﯽ ﺑﺮﻥ.
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺍﺯ ﻣﺎﺷﯿﻨﺸﻮﻥ ﮐﻪ ﺣﺎﻻ
ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﺁﻫﻦ ﻗﺮﺍﺿﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﺎﻥ،
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩﺀ ﺧﺎﻧﻢ ﺑﺮ ﻣﯿﮕﺮﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ:
-ﺁﻩ ﭼﻪ ﺟﺎﻟﺐ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺩ ﻫﺴﺘﯿﺪ.…!
ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﭼﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﻣﺎﺷﯿﻨﺎﻣﻮﻥ ﺍﻭﻣﺪﻩ!
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺷﺪﻩ ﻭﻟﯽ ﻣﺎ ﺳﺎﻟﻢ
ﻫﺴﺘﯿﻢ!ﺍﯾﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺸﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ
ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﻼﻗﺎﺕ
ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻣﺸﺘﺮﮐﯽ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺻﻠﺢ ﻭ
ﺻﻔﺎ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﻨﯿﻢ!
ﻣﺮﺩ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯿﮕﻪ:
-ﺍﻭﻩ“ …ﺑﻠﻪ ﮐﺎﻣﻼ… ”ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﻣﻮﺍﻓﻘﻢ
ﺍﯾﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺸﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﻪ!
ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻥ ﺧﺎﻧﻢ ﺯﻳﺒﺎ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﯽ ﺩﻩ ﻭ ﻣﯽ
ﮔﻪ:
-ﺑﺒﯿﻦ ﯾﮏ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺩﯾﮕﻪ!ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﻦ
ﮐﺎﻣﻠﻦ ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺷﺪﻩ ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﺷﯿﺸﻪ
ﻣﺸﺮﻭﺏ ﺳﺎﻟﻤﻪ.ﻣﻄﻤﺌﻨﻦ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ
ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﯿﺸﻪ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻤﻮﻧﻪ ﺗﺎ
ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﺧﻮﺵ ﯾﻤﻦ ﻛﻪ ﻣﻲ ﺗﻮﻧﻪ
ﺷﺮﻭﻉ ﺟﺮﻳﺎﻧﺎﺕ ﺧﻴﻠﻲ ﺟﺎﻟﺒﻲ ﺑﺎﺷﻪ ﺭﻭ
ﺟﺸﻦ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ!
ﻭ ﺑﻌﺪ ﺧﺎﻧﻢ ﺯﻳﺒﺎ ﺑﺎ ﻟﻮﻧﺪﻱ ﺑﻄﺮﯼ ﺭﻭ ﺑﻪ
ﻣﺮﺩ ﻣﯿﺪﻩ.
ﻣﺮﺩ ﺳﺮﺵ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻋﻼﻣﺖ ﺗﺼﺪﯾﻖ ﺗﮑﺎﻥ
ﻣﯿﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺯﻳﺮ ﭼﺸﻤﻲ ﺍﻧﺪﺍﻡ
ﺧﺎﻧﻢ ﺯﻳﺒﺎ ﺭﻭ ﺩﻳﺪ ﻣﻲ ﺯﻧﻪ ﺩﺭﺏ ﺑﻄﺮﯼ
ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﻭ ﻧﺼﻒ ﺷﯿﺸﻪ ﻣﺸﺮﻭﺏ
ﺭﻭ ﻣﯽ ﻧﻮﺷﻪ ﻭ ﺑﻄﺮﯼ ﺭﻭ ﺑﺮﻣﯽ
ﮔﺮﺩﻭﻧﻪ ﺑﻪ ﺯﻥ.
ﺯﻥ ﺩﺭﺏ ﺑﻄﺮﯼ ﺭﻭ ﻣﯽ ﺑﻨﺪﻩ ﻭ ﺷﯿﺸﻪ
ﺭﻭ ﺑﺮﻣﯽ ﮔﺮﺩﻭﻧﻪ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ.
ﻣﺮﺩ ﻣﯽ ﮔﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﻧﻮﺷﯿﺪ؟!
ﺯﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺷﻴﻄﻨﺖ ﺁﻣﻴﺰﻱ ﻣﻲ ﺯﻧﻪ ﺩﺭ
ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯽ ﮔﻪ:
-ﻧﻪ ﻋﺰﻳﺰﻡ،ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺍﻻﻥ ﺑﻬﺘﺮﻩ
ﻣﻨﺘﻈﺮ ﭘﻠﯿﺲ ﺑﺎﺷﻴﻢ!!!

 
یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:, :: 14:27 :: نويسنده : الیزابت آریانی

چه شد که خدا چنین موجوداتی افرید

 
در کتابی امده است که خداوند مردان را افرید برای نشان دادن قدرتش اما این با عقل اصلآ جور در نمی اید چون مردان هیچ قدرتی ندارند مخصوصآ در برابر اسلحه ی زنانه.
اما اگر بخواهی احساسی برخورد کنی می فهمی درست است (اما مردان قدیم) چون:


انها سبیل دارند از نوع در رفته و بلندش 
ریش دارند از نوع پر پشتش 
مو دارند از نوع فرفری و بلندش
هیکلی دارند بلا نسبت فیل(داداش کوچیکه و این حرفها)


شاید همه ی اینها نشان دهنده ی قدرت باشد اما خوووووووووووب در پسران امروزی که نگاه کنی: 


نشانی از ریش و سبیل نمی بینی 


ریششان را به دلیل مد سه تیغه میکنند وبه جای ان خطی میگذارند به نام خط ریش( ان هم برای این که مردم بفهمند اینها خانوم نیستند و مثلآ اقا تشریف دارند )


موهای فرفری هم از مد افتاده 

و به جای ان از وسایلی از قبیل کلاه گیس؛ سشوار ؛ ژل و کتیرا و ...... استفاده میکنند.(البته بعضی ها برای این که نشان دهند هنرمند هستند موهای خود را تا منتها الیه شانه ها یا کمر خود بلند میکنند .)
دیگر از ان هیکل و شکم خبری نیست چون تمامی پسران به باشگاه بدنسازی میروند و هر کدام به جای وانت پیکان که با ان کار کنند اسبی دارند که سوارش میشوند و موهای خود را بر باد میدهند.



زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا مکنی بنیادم 



پس این بر ما واضح و مبرهن است که وجود پسران ایه و قدرت خداوندی نیست پس این سوال بر همگان به وجود میاید که این موجودات جرا زنده هستند و همچنان نفس میکشند؟؟؟
ایا این همآن خشم و غضب خدا نیست؟ 
ایا این همان عذاب الهی نیست؟
چه عذابی از این بالاتر که پسری به دختری بگوید دوست دارم؟ 
این همانند انی است که عزراییل به فردی لبخند بزند و بگوید عزیزم بیا بغلم.

 

 
پنج شنبه 11 خرداد 1391برچسب:, :: 18:28 :: نويسنده : الیزابت آریانی

تفاوت عشق پسر و دختر اینجا معلوم می شه {اون موقع می گن دخترا گربه صفتن }

 

پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم…ما همدیگرو به حد مرگ دوست داشتیم
سالای اول زندگیمون خیلی خوب بود…اما چند سال که گذشت کمبود بچه رو به
وضوح حس می کردیم…
می دونستیم بچه دار نمی شیم…ولی نمی دونستیم که مشکل از کدوم یکی از

ماست…اولاش نمی خواستیم بدونیم…با خودمون می گفتیم…عشقمون واسه یه
زندگی رویایی کافیه…بچه می خوایم چی کار؟…در واقع خودمونو گول می زدیم…
هم من هم اون…هر دومون عاشق بچه بودیم…
تا اینکه یه روز

علی نشست رو به رومو
گفت…اگه مشکل از من باشه …تو چی کار می کنی؟…فکر نکردم تا شک کنه که
دوسش ندارم…خیلی سریع بهش گفتم…من حاضرم به خاطر
تو رو همه چی خط سیاه بکشم…علی که انگار خیالش راحت شده بود یه نفس
راحت کشید و از سر میز بلند شد و راه افتاد…
گفتم:تو چی؟گفت:من؟


گفتم:آره…اگه مشکل از من باشه…تو چی کار می کنی؟
برگشت…زل زد به چشام…گفت:تو به عشق من شک داری؟…فرصت جواب ندادو
گفت:من وجود تو رو با هیچی عوض نمی کنم…
با لبخندی که رو صورتم نمایان شد خیالش راحت شد که من مطمئن شدم اون

هنوزم منو دوس داره…
گفتم:پس فردا می ریم آزمایشگاه…
گفت:موافقم…فردا می ریم…
و رفتیم…نمی دونم چرا اما دلم مث سیر و سرکه می جوشید…اگه واقعا عیب از من

بود چی؟…سر
خودمو با کار گرم کردم تا دیگه فرصت
فکر کردن به این حرفارو به خودم ندم…
طبق قرارمون صبح رفتیم آزمایشگاه…هم من هم اون…هر دو آزمایش دادیم…بهمون

گفتن جواب تا یک هفته دیگه حاضره…
یه هفته واسمون قد صد سال طول کشید…اضطرابو می شد خیلی اسون تو چهره

هردومون دید…با
این حال به همدیگه اطمینان می دادیم
که جواب ازمایش واسه هیچ کدوممون مهم نیس…
بالاخره اون روز رسید…علی مث همیشه رفت سر کار و من خودم باید جواب ازمایشو

می گرفتم…دستام مث بید می لرزید…داخل ازمایشگاه شدم…
علی که اومد خسته بود…اما کنجکاو…ازم پرسید جوابو گرفتی؟ 

که منم زدم زیر گریه…فهمید که مشکل از منه…اما نمی دونم که تغییر چهره اش از
ناراحتی بود…یا از
خوشحالی…روزا می گذشتن و علی روز به روز نسبت به من سردتر و سردتر می
شد…تا اینکه یه روز که دیگه صبرم از این رفتاراش طاق شده بود…بهش
گفتم:علی…تو
چته؟چرا این جوری می کنی…؟
اونم عقده شو خالی کرد گفت:من بچه دوس دارم مهناز…مگه گناهم چیه؟…من
نمی تونم یه عمر بی بچه تو یه خونه سر کنم…
دهنم خشک شده بود…چشام پراشک…گفتم اما تو خودت گفتی همه جوره منو

دوس داری…گفتی حاضری بخاطرم قید بچه رو بزنی…پس چی شد؟
گفت:آره گفتم…اما اشتباه کردم…الان می بینم نمی تونم…نمی کشم…
نخواستم بحثو ادامه بدم…پی یه جای خلوت می گشتم تا یه دل سیر گریه کنم اتاقو انتخاب کردم…
من و علی دیگه با هم حرفی نزدیم…تا اینکه علی احضاریه اورد برام و گفت می خوام

طلاقت بدم…یا زن بگیرم…نمی تونم خرج دو نفرو با هم بدم…بنابراین از فردا تو واسه
خودت…منم واسه خودم…
دلم شکست…نمی تونستم باور کنم کسی که یه عمر به حرفای قشنگش دل خوش

کرده بودم…حالا به همه چی پا زده…
دیگه طاقت نیاوردم لباسامو پوشیدمو ساکمم بستم…برگه جواب ازمایش هنوز توی

جیب مانتوام بود…
درش اوردم یه نامه نوشتم و گذاشتم روش و هر دو رو کنار گلدون گذاشتم…احضاریه

رو برداشتم و از خونه زدم بیرون…
توی نامه نوشت بودم:
علی جان…سلام…
امیدوارم پای حرفت واساده باشی و منو طلاق بدی…چون اگه این کارو نکنی خودم

ازت جدا می شم…
می دونی که می تونم…دادگاه این حقو به من می ده که از مردی که بچه دار نمی

شه جدا شم…وقتی جواب ازمایشارو گرفتم و دیدم که عیب از توئه…باور کن اون قدر
برام بی اهمیت بود که حاضر
بودم برگه رو همون جاپاره کنم…
اما نمی دونم چرا خواستم یه بار دیگه عشقت به من ثابت شه…
توی دادگاه منتظرتم