ورود همه نوع آقا ممنوع
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید من الیزابت آریانی 13ساله هستم امیدوارم از وبلاگم خوشتون بیاد



ورود اعضا:

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 70
بازدید کل : 72686
تعداد مطالب : 118
تعداد نظرات : 153
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


شروع کد تغییر شکل موس -->

ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


شروع کد تغییر شکل موس -->

ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


نويسندگان
الیزابت آریانی

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
پنج شنبه 11 خرداد 1391برچسب:, :: 12:40 :: نويسنده : الیزابت آریانی

پسرها و دیدگاهشون از زندگی اجتماعی در سنین مختلف 

سن 14 سالگی : تازه توی این سن، هر رو از بر تشخیص میدن . اول بدبختی
سن 15 سالگی : یاد می گیرن که توی خیابون به مردم نگاه کنن ... از قیافه خودشون بدشون می یاد
سن 16 سالگی : توی این سن اصولا راه نمیرن، تکنو می زنن ... حرف هم نمی زنن ، داد می زنن ... با راکت تنیس هم گیتار می زنن
سن 17 سالگی : یه کمی مثلا آدم میشن ... فقط شعرهاشون و بلند بلند می خونن ... یادش به خیر اون روزها که تکنو نبود راک ن رول می خوندن
سن 18 سالگی : هر کی رو می بینن تا پس فردا عاشقش میشن ... آخ آخ ...آهنگ های داریوش مثل چسب دو قلو بهشون می چسبه
سن 19 سالگی : دوست دارن ده تا رو در آن واحد داشته باشن ... تیز میشن ... ابی گوش میدن
سن 20 سالگی : از همه شون رو دست می خورن ...ستار گوش میدن که نفهمن چی شده
سن 21 سالگی : زندگی رو چیزی غیر از این بچه بازیها می بینن ... مثلا عاقل می شن
سن 22 سالگی : نه می فهمن که زندگی همش عشقه ... دنبال یه آدم حسابی می گردن
سن 23 سالگی : یکی رو پیدا میکنن اما مرموز میشن ... دیدشون عوض می شه
سن 24 سالگی : نه... اون با یه نفر دیگه هم دوسته ...اصلا لیاقت عشق منو نداشت
سن 25 سالگی : عشق سیخی چند؟ ... طرف باید باباش پولدار باشه... حالا خوشگل هم باشه بد نیست
سن 26 سالگی : این یکی دیگه همونیه که همهء عمر می خواستم ... افتخار میدین غلامتون باشم ؟
سن 27 سالگی : آخیش
سن 28 سالگی : کاش قلم پام می شکست و خواستگاری تو نمیومدم

.........

........

........

 
چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:, :: 10:5 :: نويسنده : الیزابت آریانی

پسربودن یعنی...

۱-پسر بودن یعنی برو چند تا نون بخر

۲-پسر بودن یعنی هی شماره دادن و هی منتظر زنگ بودن

۳-پسر بودن یعنی بد و بیراه گفتن به دخترایی كه تحویلشون نمی گیرن

۴-پسر بودن یعنی كادو خریدن برا …

۵-پسر بودن یعنی جدیدا زیر ابرو برداشتن و پنكك زدن

۶-پسر بودن یعنی تا كی مفت خوری می كنی

۷-پسر بودن یعنی پس كی دفتر چه آماده به خدمت میگیری

۸-پسر بودن یعنی به زور سیكل داشتن

۹-پسر بودن یعنی بابا پس كی میری برام خواستگاری

۱۰-پسر بودن یعنی مثل خر حمالی كردن 

۱۱-پسر بودن یعنی جوراباتو در بیار حالم به هم خورد 

۱۲-پسربودن یعنی چرا كار نمیكنی جون بكن دیگه

۱۳-پسر بودن یعنی ببخشین ماشین و خونه هم دارین كه…

 
چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:, :: 9:44 :: نويسنده : الیزابت آریانی

پسرها به ۵ گروه تقسیم میشن

‌گروه اول پسرایی هستند که دخترا رو بدبخت میکنن!

گروه دوم پسرایی هستند که اشک دخترا رو در میارن!

گروه سوم پسرایی هستند که جوون دخترا رو به لبشون میرسونن!

گروه چهارم پسرایی هستند که کاری میکنن دخترا روزی ۱۸ بار‌آرزوی مرگ کنن!

گروه ۵ پسرایی هستند که به اشتباه فکر میکنن جزو هیچکدوم از گروههای بالا نیستن

 

 
سه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:, :: 16:21 :: نويسنده : الیزابت آریانی
واقعیت بخونید    + ۱۸

 

۱-تا وقتی بچن هر چی می خوان بدست بیارن براش لج می کنن خودشون رو به درو دیوار می زنن

کولی بازی در میارن و..

ولی این موضوع فقط ماله دورانه بچگی نیست!!!!!!!!!

2-ادعا شون میشه مخه ریاضین ولی تو دوران دبیرستان تا نوکه اتودشون میشکنه ترکه تحصیل می کنن!!!!!

3-حالشون از دخترا بهم می خوره وبه ضد دختر می سازن!ولی  همه میدونن اول و آخر آویزونه دختران(هر کی مخالفه دلیل بیاره.در ضمن من با استثنا ها کاری ندارم)  

4-تا مامانه بهش نگا چپ می کنه شب خونه نمیاد

5-بیچاره ها تو خونه بهشون محبت نمیشه!!!! (آخی)

معتاد میشن/ قرصxمیخورن/خود کشی میکنن(راستی میدونستین درصد خودکشی پسرا بیشتر از

دختراست.اینو گفتم تو نظر دادن  دقت کنید!!!!)

6-از نظرشون دخترا بی وفان هوس بازن واحساس ندارن ولی  خودشون هزار تا دوست دختر دارن که به

همشون قوله ازدواج دادن آخر هم هیچ کدومو نمی گیرن(اینم تجربه بود و عین واقعیت ولی من خودم

تجربش نکردم لطفا تو نظراتون نگین من  عقده ای شدم  یا شکست عشقی خوردم)

6-درصد ورود پسر ها  به دانشگاه  زیاده ولی در اومدنش...!!!!(البته ورودشون هم بعد از چندین سال

پشت کنکوریه که دیگه انقدر امتحان دادن مامان باباهه دلشون می سوزه با هر بد بختی سوال هاشو

می خرن)

۷-ودر آخر میدونید چرا اوله مطلب +18 گذاشتم

چون می خواستم پسرا علاقه مند شن بخونن

میدونید که چقدر ....

 
سه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:, :: 10:43 :: نويسنده : الیزابت آریانی

شباهت پسرا با ادامس و.........

پسرا مثه ادامس میمونه اگه بهت بچسبه جداشدنش با خداست

پسرا مثه ادامس میمونه اولش شرینه اما بعد بی مزه میشه

پسرا مثه ادامسمیمونه اگه زیاد باهاش گرم بگبری وامیره

پسرا مثه ادامس میمونه مسلما یه بسته ادامس بهترازیه دونشه

پسرا مثهادامس میمونه نهایتا باید بره تو سطل اشغال

پسرا مثه ادامس میمونه باید زیر دندونامون له بشن

        کجان پسرا بیان ازخودشون دفاع کنن...

...

...

...

 

 
دو شنبه 8 خرداد 1391برچسب:, :: 11:14 :: نويسنده : الیزابت آریانی

پسرای امروزی مثه کلاغ هستن:

              خیلی زشتن ولی به چیزای زیبا(دخترا)علاقه زیادی دارن

پسرای امروزی مثه غورباقه هستن:

            زبونشون ازقدشون درازتره

پسرای امروزی مثه الاغ هستن:

           به راحتی سواری میدن تا هروقت که بخوای

پسرای امروزی مثه جغد هستن:

          هرجاپیداشون میشه با خودشون نحسی میاره

پسرای امروزی مثه گوسفند هستن:

           هروقت بخوای میتونی کمی بهشون آب بدی وسرشونو ببری

                                                     

              هههههه ببخشید اگه زیادی کبوندمتون ههههههه

 

 
دو شنبه 8 خرداد 1391برچسب:, :: 11:10 :: نويسنده : الیزابت آریانی

               ۲۰ دلیله محکم ومنطقی برای اینکه به زن بودن خود افتخار کنید!!!!

1.       نام هر گل زيبايي كه در طبيعت است را روي شما مي گذارند.

2.       به راحتي و با اعتماد به نفس هر وقت كه لازم بود گريه مي كنيد و غم و غصه هايتان را در دل جمع نمي كنيد تا سكته كنيد.!

3.        آن قدر حرف براي گفتن داريد كه هرگز كم نمي آوريد.

4.       هميشه جوانتر از سنتان هستيد و هيچكس نمي داند شما چند ساله ايد.

5.       بهشت زير پاي شماست.

6.       هميشه مقداري پول براي روز مبادا داريد كه جز خودتان هيچ كس از جاي آن خبر ندارد.

7.       مجبور نيستيد خانه به خانه برويد و خواستگاري كنيد مثل خانم ها در خانه مي نشينيد تا ديگران با كلي منت و خواهش و التماس و گل و هديه به خواستگاري شما بيايند.

8.       در همه جا حق تقدم با شماست.

9.       هرگز از فرط خشم نعره نمي كشيد و كبود نمي شويد و خون به پا نمي كنيد.

10.    ضعيف كش نيستيد و دق و دلي رئيس اداره تان را در خانه خالي نمي كنيد.

11.    نصف بيشتر از صندلي هاي دانشگاه را شما تصاحب كرده ايد.

12.    درصد كاركنان زن نسبت به كل كاركنان در حال افزايش مستمر است.

13.    ميانگين عمرتان بيشتر از آقايان است و عمرتان بسيار طولاني است.

14.    حرف آخر را هميشه شما مي زنيد.



 
دو شنبه 8 خرداد 1391برچسب:, :: 11:6 :: نويسنده : الیزابت آریانی

1-     باهاش قراربذاريد نرين سر قرار بعد با اون يكي دوست پسرتون از جلوش رد شيد

2-     اگه تابستون بود بهش بگين كه چقد بو عرق مي ده

3-     با نامه عاشقونه اي كه واستون نوشته موشك درست كنيد

4-     يه شب دعوتش كنيد بياد خونتون و بگين هيچ كس خونه نيست و خودتون بريد خونه دوستتون

5-     وقتي از احساساتش باهاتون حرف مي زنه خميازه بكشيد

6-     براي خريدن كادو واسه اون يكي دوست پسرتون ازش نظر بخواين

7-     با كروات مورد علاقش دماغتونو پاك كنيد

8-     آدامس جويده شدتون رو تو ماشينش جا بذارين(مناسب ترين مكان صندلي رانندست)

9-     آلبوم عكس هاي يادگاري با پسراي فاميل رو بهش نشون بدين و ماجراي خواستگاري پسر خالتون رو از شما روزي دو بار براش تعريف كنيد

10- كادويي كه واستون خريده رو جلو چشاش به يكي ديگه كادو بدين

11- روز ولنتاين رو فراموش كنيد

12- ازش بخواين با ماشينش برسونتتون سر قرار

13- اگه لباس نو خريده بود بهش بگيد اصلا رنگش بهش نمي ياد

14- موقع گرفتن عكس يادگاري با دوست پسر مورد نظر واسش شاخ بذارين

15- اگه كچله مرتب از مدل مو دوست پسر قبليتون واسش تعريف كنيد

16- واسه شام دعوتش كنيد رستوران بعد كه صورت حسابتون بالا رفت به يه بهونه اي قهر كنيد و بياين بيرون

17- موقع احوال پرسي با پسراي غريبه باهاشون سفت و محكم دست بدين

18- طوري بوسش كنيد كه جاي رز لبتون رو صورتش بمونه بعد بهش هيچي نگيد بذاريد همون شكلي بره تو خيابون(يا بره خونه)

19- سر مير غذا از استفراغ چند روز پيشتون واسش تعريف كنيد

20- روز تولدش بهش سي دي آهنگ هاي جواد يساري رو كادو بدين

21- آخر نامه عاشقونه اي كه واسش نوشتيد متن ترانه ي سگ محلي هاكان رو بنويسيد

22- اشتباهات لغوي شو به رخش بكشيد و بهش بخنديد

23- به جشن تولدتون دعوتش نكنيد

24- روزي دو بار باهاش قهر كنيد(با انجام اين كار دوستتون در مدت كوتاهي كاملا خل ميشه)

25- سعي كنيد هميشه هنگام برقراري تماس تلفني با پسر مورد نظر لااقل يه دونه پشت خطي داشته باشيد

26- اگه واستون كادوي گرون قيمتي خريد بگيد:خودم يدونه ازش داشتم..ولي خوب خريدي ديگه..دستت درد نكنه

27- اگه باهتون شوخي هاي اون جوري كرد بي جنبه بازي در بياريد و هر چي از دهنتون در مياد نثارش كنيد

28- وقتي باهاش مي ريد بيرون مث گداها لباس بپوشيد ولي وقتي با پسر خالتون مي ريد بيرون تريپ مانكني بزنيد

29- وقتي واستون شعر عاشقونه مي خونه بهش بگيد چقد صداش بده وسر آدمو درد مي ياره

30- وقتي باهاتون حرف مي زنه بگيد كه چقد دهنش بو ميده و چرا مسواك نمي زنه


 
یک شنبه 7 خرداد 1391برچسب:, :: 9:59 :: نويسنده : الیزابت آریانی

لطفاسیرتکامل به سیر تکامل اقایون توجه کنید!!!!

 

1.       تا دیروز می گفتن دوست دختر امروز می گن داف (هر چند نمی دونن داف با چه الفیه)

2.       تا دیروز موهاشنو با ژل سیخ می كردن امروز با اندوگراف (هر چند پسرا عقلشون به اندوگراف نمی رسه)

3.       تا دیروز ابروهاشونو بر می داشتن امروز تاتو می كنن (الگوشونم حامد هاكانه)

4.       تا دیروز رو كاغذ كاهی شماره مینوشتن امروز بیزینس كارت میدن(هیچ جا هم اعتبار نداره)

5.       تا دیروز تریاك رو چراغ نفتی دود میكردن امروز رو شومینه (معتادا هم معتادای قدیم)

6.       تا دیروز تو كوچه بنبست قرار می ذاشتن امروز تو كافه تریا (زودم قهر می كنن پولشونو دختره حساب كنه)

7.       تا دیروز سقز می تركوندن امروز اكس می تركونن (سقزم بهشون توهم می داده)

8.       تا دیروز آشغال دم در می ذاشتن امروز خودشونم با اشغالا وا می سن دم در(اونم با عینك دودی)

9.       تا دیروز ساعت 9 می خوابیدن امروز اصلا شبا خونه نمی یان كه بخوابن(كارتون خواب می شن)

10.    تا دیروز مرطوب كننده ی گل پسند می زدن امروز كرم پودر ساویز (خارجی شو می خوای چكار)

11.    تا دیروز عطر كبرا می زدن امروز noxa می زنن (ولی بازم بو گند می دن)

12.    تا دیروز دخترا رو سوار می كردن امروز به دخترا سواری می دن (خر سواری دلا دلا نمی شه)

13.    تا دیروز واسه سگشون قلاده می خریدن امروز واسه خودشون می خرن(واق واقم می كنن)

14.    تا دیروز كارت تلفنشونو پرس می كردن امروز سیم كارتشونو پرس می كنن(ولی بازم همراهشون به علت بدهی قطع می شه)

15.    تا دیروز ریش آیت اللهی می ذاشتن امروز ریش بزی بزی (گرگم می خورتشون)

16.    تا دیروز آتاری بازی می كردن امروز دختر بازی می كنن (همیشه هم گیم اوور می شن )

17.    تا دیروز با درو دیوار عكس می نداختن امروز با درو داف

                                                       

7

 
یک شنبه 7 خرداد 1391برچسب:, :: 9:46 :: نويسنده : الیزابت آریانی

اگه گفتی مردای دوس داشتنی وجذاب مثه چی میمونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

1.       مردها مثل « مخلوط كن »هستند : در هر خانه يكي از آنها هست ولي نميدانيد به چه درد ميخورند .

2.       مردها مثل « آگهي بازرگاني » هستند . حتي يك كلمه از چيزهائي را كه ميگويند نميتوان باور كرد .

3.       مردها مثل « كامپيوتر » هستند . كاربريشان سخت است و هرگز حافظه اي قوي ندارند .

4.       مردها مثل « سيمان » هستند . وقتي جائي پهنشان ميكني بايد با كلنگ آنها را از جا بكني .

5.       مردها مثل « طالع بيني مجلات » هستند . هميشه به شما ميگويند كه چه بكنيد و معمولاً اشتباه مي گويند .

6.       مردها مثل « جاي پارك » هستند خوب هايشان قبلا" اشغال شده و آنهائي كه باقي مانده اند يا كوچك هستند يا جلوي درب منزل مردم .

7.       مردها مثل « پاپ كورن » ( ذرت بو داده و یا همان چس فیل ) هستند . بامزه هستند ولي جاي غذا را نمي گيرند.

8.       مردها مثل « باران بهاري » هستند . هيچوقت نميدانيد كي مي آيند ، چقدر ادامه دارد و كي قطع ميشود .

9.       مردها مثل « پيكان دست دوم » هستند . ارزان هستند و غير قابل اطمينان .

10.    مردها مثل « موز » هستند . هرچه پيرتر ميشوند وارفته تر ميشوند .

11.    مردها مثل « نوزاد » هستند در اولين نگاه شيرين و با مزه هستند اما خيلي زود از تميز كردن و مراقبت از آنها خسته مي شويد.

12.    مردها مثل ... ( بعلت زیادی موارد تشبیه از ذکر آنان خودداری میشود.) خوب بید ؟ اگر شباهت دیگه ای هم پیدا کردین بگید

 

 
سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:, :: 17:48 :: نويسنده : الیزابت آریانی

girl.gif

 
سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:, :: 10:49 :: نويسنده : الیزابت آریانی

داستان عاشقانه
یک دانشجوی عاشق دختر همکلاسیش بود
بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد
.
.
.
اما دختر خانوم
داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد.
بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه

روزها ازپی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت ” من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت
“اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن.
.
.
ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد.
.
.
چهار سال آزگار کذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند. اما پسر دیگه طرف دختره نرفت.!!
.
.
نتیجه اخلاقی این ماجرا. .
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پسرهای
دانشجو هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمیکنند.

داستان عاشقانه

 
سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:, :: 10:42 :: نويسنده : الیزابت آریانی

پسر در حال دویدن…

زااااارت (صدای زمین خوردن)

رفیق پسر: اوه اوه شاسکول چت شد؟ خاک بر سرت آبرومونو بردی الاغ، پاشو گمشو! (شپلخخخخخ “صدای پس گردنی”)

 

یک رهگذر: چیزی مصرف کردی؟یکم کمتر میزدی خب!!

یک خانوم جوان رهگذر: ایییییش پسر دست و پا چلفتیِ خنگ!

.

.

.

.

.

دختر در حال راه رفتن…

دوفففففففسک (زمین خوردن به دلیل نقص فنی در قسمت پاشنه کفش)

رفیق دختر: آخ جیگرم خوبی؟ فدات شم! الهی بمیرم! چی شدی تو یهو؟ وااااااااااای…

یک رهگذر: دخترم خوبی؟ فشارت افتاده؟ میخوای برسونمت دکتری جایی؟

یک پسر جوان رهگذر: ای وای خانوم حالتون خوبه؟ دستتونو بدین به من!

من ماشینم همینجا پارکه یه لحظه وایسین،با این وضع که دیگه نمیتونین پیاده برین!!

 

 
سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:, :: 10:39 :: نويسنده : الیزابت آریانی

دانشجویی پس از اینكه در درس منطق نمره نیاورد به استادش گفت: قربان، شما واقعا چیزی در مورد موضوع این درس می دانید؟

استاد جواب داد: بله حتما. در غیر اینصورت نمیتوانستم یك استاد باشم.

دانشجو ادامه داد: بسیار خوب، من مایلم از شما یك سوال بپرسم ،اگر جواب صحیح دادید من نمره ام را قبول میكنم در غیر اینصورت از شما میخواهم به من نمره كامل این درس را بدهی.


استاد قبول كرد و دانشجو پرسید: آن چیست كه قانونی است ولی منطقی نیست، منطقی است ولی قانونی نیست و نه قانونی است و نه منطقی؟


استاد پس از تاملی طولانی نتوانست جواب بدهد و مجبور شد نمره كامل درس را به آن دانشجو بدهد.


بعد از مدتی استاد با بهترین شاگردش تماس گرفت و همان سوال را پرسید. و شاگردش بلافاصله جواب داد:

قربان شما 63 سال دارید و با یك خانم 35 ساله ازدواج كردید كه البته قانونی است ولی منطقی نیست

همسر شما یك معشوقه 25 ساله دارد كه منطقی است ولی قانونی نیست.واین حقیقت كه شما به معشوقه 

همسرتان نمره كامل دادید در صورتیكه باید آن درس را رد میشد نه قانونی است و نه منطقی.


 

 
سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:, :: 10:30 :: نويسنده : الیزابت آریانی

 

به این میگن تفاوت

 

شب – خوابگاه پسران

 

 

(در اتاقی دو پسر به نام های «مهدی» و «آرمان» دراز کشیده اند. مهدی در حال نصب برنامه روی لپ تاپ و آرمان مشغول نوشتن مطالبی روی چند برگه است. در همین حال، واحدی شان، «میثاق» در حالی که به موبایلش ور می رود وارد اتاق می شود)

میثاق: مهدی... شایعه شده فردا صبح امتحان داریم.

مهدی: نه! راسته. امتحان پایان ترمه.


میثاق: اوخ اوخ! من اصلاً خبر نداشتم. چقدر زود امتحانا شروع شد.

مهدی: آره... منم یه چند دقیقه پیش فهمیدم. حالا چیه مگه؟! نگرانی؟ مگه تو کلاستون دختر ندارید؟!


میثاق: من و نگرانی؟ عمراً!! (به آرمان اشاره می کند) وای وای نیگاش کن! چه خرخونیه این آقا آرمان! ببین از روی جزوه های زیر قابلمه چه نُتی بر می داره!!

آرمان: تو هم یه چیزی میگیا! این برگه های تقلبه که 10 دقیقه ی پیش شروع به نوشتنش کردم. دخترای کلاس ما که مثل دخترای شما پایه نیستن. اگه کسی بهت نرسوند، باید یه قوت قلب داشته باشی یا نه؟ کار از محکم کاری...


مهدی: (همچنان که در لپ تاپش سیر می کند) آرمان جون... اگه واست زحمتی نیست چند تا برگه واسه منم بنویس. دستت درست!

(در همین حال، صدای فریاد و هیاهویی از واحد مجاور بلند می شود. پسری به نام «رضا» با خوشحالی وسط اتاق می پرد)


میثاق: چت شده؟ رو زمین بند نیستی!

رضا: استقلال همین الان دومیشم خورد!!!

مهدی: اصلا حواسم نبود.توپ تانک فشفشه استقلالی ابکشه!!!

و تمام ساکنین آن واحد، برای دیدن ادامه ی مسابقه به اتاق مجاور می شتابند. چراغ ها روشن می مانند.

شب – خوابگاه دختران

(دختر «شبنم» نامی با چند کتاب در دستش وارد واحد دوستش «لاله» می شود و او را در حال گریه می بیند.)

شبنم: ِ وا!... خاک برسرم! چرا داری مثل ابر بهار گریه می کنی؟!

لاله: خدا منو می کشت این روزو نمی دیدم. (همچنان به گریه ی خود ادامه می دهد.)


شبنم: بگو ببینم چی شده؟

لاله: چی می خواستی بشه؟ امروز نتیجه ی امتحان <آناتومی!!!> رو زدن تو بُرد. منی که از 6 ماه قبلش کتابامو خورده بودم، منی که به امید 20 سر جلسه ی امتحان نشسته بودم، دیدم نمره ام شده 19!!!!!! ( بر شدت گریه افزوده می شود)


شبنم: (او را در آغوش می کشد) عزیزم... گریه نکن. می فهممت. درد بزرگیه! (بغض شبنم نیز می ترکد) بهتره دیگه غصه نخوری و خودتو برای امتحان فردا آماده کنی. درس سخت و حجیمیه. می دونی که؟

لاله: (اشک هایش را آرام آرام پاک می کند) آره. می دونم! اما من اونقدر سر ماجرای امروز دلم خون بود و فقط تونستم 8 دور بخونم! می فهمی شبنم؟ فقط 8 دور... (دوباره صدای گریه اش بلند می شود) حالا چه جوری سرمو جلوی نازی و دوستاش بلند کنم؟!!


شبنم: عزیزم... دیگه گریه نکن. من و شهره هم فقط 7 - 8 دور تونستیم بخونیم! ببین! از بس گریه کردی ریمل چشمای قشنگ پاک شد! گریه نکن دیگه. فکر کردن به این مسائل که می دونم سخته، فایده ای نداره و مشکلی رو حل نمی کنه.

لاله: نمی دونم. چرا چند روزیه که مثل قدیم دلم به درس نمیره. مثلاً امروز صبح، ساعت 5/7 بیدار شدم. باورت میشه؟!

(در همین حال، صدای جیغ و شیون از واحد مجاور به گوش می رسد. استرس عظیمی وجودِ شبنم و لاله را در بر می گیرد!دختری به نام «فرشته» با اضطراب وارد اتاق می شود.)


شبنم: چی شده فرشته؟!

فرشته: (با دلهره) کمک کنید... نازی داشت واسه بیستمین بار کتابشو می خوند که یه دفعه از حال رفت!

شبنم: لابد به خودش خیلی سخت گرفته.

فرشته: خب، منم 19 بار خوندم. این طوری نشدم! زود باشید، ببریمش دکتر.

(و تمام ساکنین آن واحد، سراسیمه برای یاری «نازی» از اتاق خارج می شوند. چراغ ها خاموش می شود)

 
سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:, :: 10:13 :: نويسنده : الیزابت آریانی

ويژگيهاي برتر دختر خانوما!!!!!!!
 

هيچ وقت مجبور نيستي به تعداد موهاي سرت بري خواستگاري.کافيه فقط يه "بله" کوچولو بگي اونم با هزار منت و ناز و کرشمه.

لازم نيست صبح به صبح صورتتو اصلاح کني.

هيچ موجود ديگه اي مثل تو تا اين حد ريزبين و بادقت نيست .

انقدر زود همه چي رو مي گيري که شش سال زودتر از اقايون به تکليف مي رسي.

بزرگترين کوئن:خيالت از بابت سربازي راحته!

در تاريخ جهان به زيرکي معروفي.

مي توني هزار بار هم فيلم رومئو و ژوليت رو ببيني و باز گريه کني.

و مهم تر اينکه هيچ وقت از گريه کردنت خجالت نمي کشي.

بهشتم که زير پاي امثال شماست.

يشتر از اقايون عمر مي کني(از لحاظ علمي ثابت شده)._فقط تويي که مي دوني بوي خاک بارون زده تو شباي پاييزي چه جوريه.


از قديم گفتن:پشت هر مرد موفقي زني باذکاوت بوده.


هيچ کي نمي دونه دقيقا تو فکرت چي مي گذره؟ خود فرويد، پدر روانشناسي جهان گفته بزرگترين سوالي که هرگز پاسخ داده نشده و من هم هرگز پاسخ ان را نيافته ام اين است که يک زن چه مي خواهد؟


چند تا از جنگ هاي بزرگ تاريخ جهان به خاطر عشق شديد مردها به جنس تو بوده.

کاملا مستنده:باهوش ترين انسان دنيا يک زنه!.

زني، سال ها پيش با هوش و ذکاوتش يکي از مردان قدرتمند دنيا رو شکست داد(شکست شرم اور فيليپ، پادشاه اسپانيا از اليزابت، ملکه انگلستان1533_1603)

نماد الهه عشق، زيبايي، جنگ و عقلانيت در يونان باستان به شکل زنه.

يادت باشه که خداوند، تمام جهان رو به خاطر برکت وجود يک زن افريد.(خانم فاطمه زهرا)

سال ها پيش دختري 18 ساله فرماندهي ارتش فرانسه رو بر عهده گرفت و اسمش رو در تاريخ جهان ماندگار کرد(ژاندارک).

درهاي کعبه تنها به روي يک زن باز شد.

سر ابوالهول مجسمه دانش و خرد به شکل زنه

شايد از طرز کار کامپيوتر يا تکنيک هاي فوتبال سر در نياري ولي اگه يه هفته طرف اشپزخونه نري اقايون حتما يه بلايي سرشون مي ياد.(توضيح اينکه در چنين مواردي دو حالت وجود داره آقايون خسيس از گشنگي مي ميرن و دست و دلبازاش که غذاي حاضري خريدن واسشون خيالي نيست يا ورشکست مي شن يا مسموم.)

در دنيا هرگز به اندازه اي که در حق تو اجحاف شده در حق موجود ديگه اي نشده با اين حال امروزه زن ها رو در هر عرصه اي مي بينيم:سياست، اقتصاد، علم و حتي ورزش!.

روزي مادر مي شي و به موجودي زندگي مي بخشي.

چراغ هر خونه اي يک زنه.

و .............

که در اين مقال نگنجد.

 
دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:, :: 14:50 :: نويسنده : الیزابت آریانی

راه های دوست چسر ازاری
 

 

راه های دوست پسر آزاري

 

1 - اگه بهتون زنگ زد (در این مسئله فرض بر سعید نام بودن دوست پسرتونه...!!!) بگین سلام حمید جون.بعد یه دفعه انگار که تازه متوجه شدین بگین اوا خاک به سرم علی تویی؟؟؟؟می تونین این سیر رو تا هفده باز تکرار کنین ولی بار هجدهم دیگه خطر مرگ داره.من مسئولیتی در قبال این حادثه ندارم.

 

2 - بهش زنگ بزنین و بگین کسی خونه نیست و دعوتش کنین خونتون ، بعد با دختر همسایه برید سینما و فیلم رئیس یا روزسوم و... رو ببینید.

 

3 - تا یه شوخی کوچیک با شما کرد سریعا جبهه بگیرین و باهاش دعوا کنین. با کلماتی از قبیل:مگه تو خودت خواهر و مادر نداری؟...یا یه همچین چیزایی .ولی دو تا سه دقیقه بعد خودتون یه جک فجیع یا افتضاح تعریف کنید و بعدش بشینید و قیافه بنده خدا رو تماشا کنید.

 

4 - آرایش شدید بکنید و از این شلوارای خیلی برمودا و آستین های مانتوتونو خیلی بزنید بالا و برید جلوی بنده خدا رژه برید و وقتی به شما نزدیک شد و به دو سه متری شما رسید ، سرش داد بزنید و بعدش بشینید و زجر کشیدنش رو تماشا کنید.

 

5 - عکسهای دو نفره ای رو که با پسر نوه عمه ی خاله ی پدربزرگ پسر دختر خالتون و یا امثالهم گرفتید بهش نشون بدید ولی بهش اجازه ندید حتی یه دونه عکس باهاتون بگیره.

 

6 - موقع تولدش جلوی دوستاش فقط بهش یه شاخه گل هدیه بدید و حالشو حسابی بگیرید و (احتمالا بسته به قدرت و توانایی قلبی و شرایط جوی) بشینید و سکته شو تماشا کنید و لذت ببرید.

 

7 - همین که تو ماشین بغل دستش نشستین شروع کنین به عطسه کردن و از بوی ادکلن چند صد هزار تومنیش که با زجرکش کردن پدر و مادرش خریده ایراد بگیرید و بهش بگید که به این بو حساسید.

 

8 - وقتی داره باهاتون حرف می زنه همین که به جای حساس حرفاش رسید بی مقدمه موبایلشو بردارید و به یکی از دوستاتون زنگ بزنید و چهار ساعت و چهل و هشت دقیقه با دوستتون حرف بزنید و اون بدبختو تو کف حرف

 
دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:, :: 14:26 :: نويسنده : الیزابت آریانی

 8صبح: تو رخت خواب…..

 

۹ صبح: یکم وول میخوره  یه لنگه از پاشو از زیر پتو میده بیرون کفش های مارک دارش هنوز پاشه از پارتی دیشب اومده زحمت در آوردنشم نکشیده….

 

۱۰ صبح:
مامان در و باز میکنه میبینه پسرش خوابه(الهی مادر فدات شه بچه ام تا صبح خونه دوستش کارای پایان نامه اش رو میدیده گناه داره صداش نکنم یکم دیگه بخوابه!)(اه اه حالم به هم خورد)

 

۱۱ صبح: از جا میپره سمت دستشویی………….(اگه نه که باز خوابه)

 

۱۲ صبح یا ظهر:
موبایلشو میبینه ۹۹ تا میس کال  ۱۹۹ تا اس ام اس سرش گیج میره سونیا - رزا- سارا-بهناز -نازی-ژیلا- الناز- بیتا و………اقدس و شوکت هم آخریاشن اوه باز زنگ میخوره؟ سایلنت بهترین راه حله!

 

میشه یه ساعت دیگه هم خوابید!

 

۱ ظهر:
مامان اومد دم در باز خوابه؟ پسر گلم  بابک جان بیدار شو مادر لنگه ظهر پاشو ضعف می کنیا! خوشگلم مامانت قوربونه ابروهای شمشیریت بره ….بابک جاااااان عللللللللللللی (پتو رو میکشه)….ا…مامان!! بزار بخوابم  پاشو دیگه پرتش میکنه

 

۲ ظهر:  ماماااااااااااااان …..ناهار(چه لوس...اییییییییییی)

 

۳ ظهر:
مامااااان جورابام کو؟(پسرا همیشه شلختن)

 

۴عصر: مامااااااااااان ….سوییچ؟؟

 

۵ عصر:
اولین اتو…(مسافرکشی صلواتی پسرا بیشتر برا ثوابش این عمل انسان دوستانه رو انجام میدن)

 

۶ عصر:
به دستور مامان میره دنبال آبجی کوچیکه کلاس زبان البته این کار هم فقط از روی علاقه به خواهر انجام میده نه برای دید زنی چشم ها مثل چراغ پلیس میگرده که کسی از قلم نیوفته البته این کار هم برای نظارت وحس انسان دوستی انجام میده و فقط کافیه یک پسر ۱۰ ساله بیاد بیرون از کلاس خواهر پشت کنکوریشو خفه میکنه که ..آره کلاس مختلطه تو هم این همه کلاس حتما باید بیای اینجا! حالا باشه خونه حسابتو میرسم به لیدا بگو بیاد برسونیمش دیر وقته زشته..(داداش آخه اون که خونه اش ۲ساعت با ما فاصله است….امان از این خواهر ها که درد برادراشونو نمی فهمن نمی دونن برادر جون بیچاره کمک و امداد…)

 

۷ عصر: لیدا خانم شما تشنه تون نیست آبجی؟ تو چی؟ با یه آب زرشک چطورین؟

(زود خودش میخوره دوتا هم میاره میده به خواهرش و لیدا جون سریع راه میوفته یه ترمز شدید که لیدا جان نیازمند به دستمال کاغذی بابک آقا هم که نقشه اش گرفت دستمال حاوی شماره موبایل رو تقدیم میکنه ….)با یه عالمه شرمندگی لیدا که خشکش زده ترجیح میده با مانتوش پاک کنه …

 

۸ غروب: دم خونه لیدا و لحظه فراق ….چه زود دیر می شود….!!!

 

۹ شب: آقا این خانم برسونین به این آدرس با آژانس خواهرو پیچوند…..

 

۱۰شب: یه مهمونی کوچیک طرفای کامرانیه حیلی خلوت فقط از دور شبیه تظاهرات میمونه…

 

۲شب: مادر کجا بودی؟ دلم هزار راه رفت …. چقدر برای پایان نامه ات زحمت میکشی دیگه جون نمونده برات بیا یه لقمه غذا بخور جون بگیری؟ نه مامان خسته ام با لباس تو رختخواب ولو میشه (مادر: الهی مادرت بمیره باز بی غذا خوابید خدا لعنت کنه هر چی دانشگاه بچه های مردم اسیرن برا یه درس هر شب تحقیق!!!) 

 
شنبه 26 فروردين 1391برچسب:, :: 19:21 :: نويسنده : الیزابت آریانی

در ادامه ی مطلب

 

خنده چیست؟
خنده از دو قسمت تشکیل شده است که یکی به حالت صورت و دیگری به صدایی که تولید می شود اطلاق می شود. وقتی ما می خندیم، مغز دستور این عمل ها را صادر می کند و اگر شدیدتر بخندیم، دستوراتی برای تکان خوردن دست ها و پاها نیز صادر می شود. هنگام خنده ۱۵ ماهیچه صورت به حرکت در می آیند که مهم ترین آنها مکانیزم حرکت لب های بالای شماست. ماهیچه های حلق شما دچار انقباض می شوند و به همین علت شما دچار بریده نفس کشیدن می شوید.
گاهی اوقات در حالت های شدید خنده مجراهای اشکی شما هم وارد کار می شوند و در حالی که شما از شدت خنده دهان خود را برای گرفتن اکسیژن بیشتر باز و بسته می کنید صورت تان هم از اشک خیس می شود و حتی رنگ چهره تان به قرمز تغییر می کند و صداهای عجیبی نیز تولید می کنید
محققان بسیاری تا کنون سعی کرده اند که از مکانیزم خنده بیشتر بدانند، اما مشکل این است که در هنگام تحقیقات، خنده افراد زود از بین می رود .
یکی از محققان تحقیق خود را روی صدای خنده متمرکز کرد و به این نتیجه رسید که همه خنده ها از یکی از صداهای ها-ها-ها یا هو-هو-هو پیروی می کنند و امکان ندارد فردی بتواند با ترکیب این دو صدا بخندد. محققان معتقدند که در بدن انسان یابنده هایی وجود دارد که خنده را تشخیص می دهد و باعث ادامه یافتن آن می شود. از نظر آنها خنده یک عکس العمل کاملاً اتوماتیک و نا خودآگاه
است.

* چرا می خندیم؟
بیشتر محققان معتقدند که خنده باعث ایجاد کشش و رابطه نزدیک میان انسان ها می شود. وقتی شما با کسی احساس راحتی می کنید با او می خندید و این احساس را نشان می دهید. اینکه شما نمی خواهید در یک گروه احساس تنهایی کنید، باعث می شود هنگام خنده با آنان بخندید و آنها را همراهی کنید و به همین دلیل است که خنده را مسری می دانند
اگر دقت کرده باشید معمولاً اگر بزرگ خانواده و یا حتی رئیس تان بخندد، شما نیز می خندید و این دقیقاً همان حالتی است که گفته می شود با خنده می توان رفتارهای دیگران و حتی خلقیات آنان را کنترل کرد. به طور مثال اگر هنگام خطر شما بخندید و فرد تهدیدکننده نیز بخندد تا حدود زیادی مشکل حل می شود.

یکی از محققان خنده انسان را با آواز پرنده ها مقایسه می کند و معتقد است که خنده یک عکس العمل طبیعی انسان برای ایجاد رابطه است. تحقیقات دیگر نشان می دهد که خنده در زمانی که در یک گروه هستند، ۳۰ برابر زمانی است که شما تنها مثلاً جلوی تلویزیون نشسته اید.

* خنده و مغز:
ما می دانیم که قسمت های مختلف مغز، در مکانیزم خنده مؤثرند. به طور مثال عکس العمل هایعاطفی بزرگترین حرکت های مغز را تولید می کنند. محققان معتقدند که هنگام خنده قسمت های مختلف مغز وارد کار می شود، اما هنوز به طور دقیق رابطه میان خنده و مغز مشخص نشده است. برای انجام این تحقیقات چندین نفر به دستگاه های پیشرفته متصل شدند و نتیجه اینکه هنگام خنده امواجی که توسط مغز آنان تولید می شد کاملا یکسان بود. براساس این تحقیقات:
۰ ابتدا قسمت چپ فعال شده و کلمات و جوک ها را تحلیل می کند .
سپس قسمت جلویی ان که مربوط به احساسات است، بسیار فعال می شود. o قسمت راست مغز اطلاعات مربوط به جوک را تحلیل می کند. o رفتارهای خارجی ظاهر می شوند. o قسمت پشت سر که دستور حرکات دهان و یا دست ها را صادر می کند، فعال می شود. قابل ذکر است که راهی که خنده در مغز طی می کند با راهی که هنگام احساسات شدید طی می کنیم، کاملا متفاوت است و به همین خاطر است که محققان معتقدند که هر گونه اختلالی در این بخش مغز می تواند انسان را از خندیدن باز دارد و یا به آن شکلی غیر عادی دهد.

سیستم فعال:
سیستم فعال مغز که گفته می شود، در مکانیزم خنده دخیل است در قسمت مرکزی قرار دارد. این قسمت بسیار مهم است زیرا حرکاتی را که برای انسان بسیار حیاتی است کنترل می کند. این قسمت از مغز در حیوانات بسیار قدیمی همچون تمساح ها نیز وجود داشته است که با استفاده از آن و بو کشیدن طعمه خود را انتخاب می کرده اند، اما در مورد انسان ها این بخش در احساسات و انگیزه انسان مورد استفاده قرار می گیرد.
هیپوتالاموس بخشی است که موجب تولید صداهای گوناگون هنگام خنده می شود.

* چه چیزهایی برای مان خنده دار است؟
بر اساس تئوری ناسازگاری انسان زمانی می خندد که چیزهایی را بشنود که از نظر عقلی و اتفاقات روزمره غیر ممکن به نظر برسند . جوک ها زمانی خنده دارند که ما یک انتظار دیگر از پایان آنها داریم اما به شکلی دیگر ظاهر می شوند.وقتی جوکی شروع به تعریف می شود، مغز ما ناخودآگاه شروع به پیش بینی آن می کند و وقتی پایان آن کاملاً متفاوت با آن چیزی است که ما تصور می کردیم ،خنده دار به نظر می رسد. اکنون ما احساسات جدیدی داریم که تفکرات قبلی ما را نسبت به آن موضوع تغییر داده است. تئوری برتری بیان می کند که ما زمانی به یک جوک می خندیم که حماقت اشخاص و نادانی و اشتباهات آنان بیان شود . این احساس برتری به شخص باعث می شود ما احساس خرسندی کرده و بخندیم
تئوری آسودگی معتقد است انسان می خندد چون احتیاج دارد که بدنش را از تنش های روزانه پاک نماید. زیرا خندیدن می تواند این عصبیت های روزانه را تا حد بسیاری کم نماید.

چه چیز هایی خنده دار نیستند؟
مهم ترین موضوع در این میان سن است. کودکان و نوزادان در حال کشف دنیای اطراف خود هستند پس موضوعات برای آنان کاملا متفاوت است. یک کودک ممکن است به جوک های ساده ای که مثلاً یک فیل در آن نقش اول را بازی می کند، بخندد . در مورد نوجوانان قضیه فرق می کند. آنها به موضوعات روزمره شان مانند غذا و تفریحات می خندند که به آنان احساس برتری می دهد. وقتی بزرگتر می شویم، افکار و فیزیک ما تغییر می کند. هر چه بیشتر دنیا دیده شویم به مسائل متفاوت تری همچون تفاوت آدم ها می خندیم. خنده دقیقاً در سنین مختلف در مورد مسائلی صورت می گیرد که استرس ما را کمتر کند. اینکه در کدام کشور و با چه فرهنگی بزرگ شده ایم، نیز فرق می کند. شما معمولاً اگر جوک های کشور های دیگر را بشنوید، کمتر برای تان خنده دار است و این به تفاوت فرهنگ ها بر می گردد
وقتی کسی به شما می گوید که جوک تان اصلا خنده دار نبود هم دو دلیل می تواند داشته باشد یکی احساس منفی که در شخص ایجاد شده و دیگری اینکه آن شخص نکته جوک را نفهمیده و یا برایش جذاب نبوده است.

خنده و سلامت:
همه ما می دانیم که خنده برای بسیاری از دردها درمان است. مهم ترین کاری که خنده برای ما انجام می دهد آن است که به اعصاب ما تعادل داده و همین موضوع از امراض مختلف جلوگیری می نماید.خنده هورمونهای استرس را بسیار کم کرده و باعث می شود که ما کمتر عصبانی شویم و از بالا رفتن فشار خون جلوگیری می نماید. این عمل همچنین باعث بالا رفتن سلول های پروتئین که از بیمار شدن مان جلوگیری می کند، میشود.بیشتر شدن بزاق دهان از ورود بیماری های عفونی از طریق دهان جلوگیری کرده و کمک بزرگی به ما می کند.
جالب است بدانید که ۱۰۰ بار خندیدن برابر ۱۵ دقیقه دوچرخه سواری کردن است، پس خنده می تواند یک ورزش به حساب بیاید. اکسیژن خون بالا رفته و فشار خون پایین می اید.به گفته پزشکان اکثر مردم احساسات منفی خود از قبیل ترس یا نفرت را در خود نگه می دارند و خنده راهی است، برای بیرون ریختن این احساسات و به همین دلیل است که افراد ترس خورده را معمولاً به رفتن سینما برای دیدن فیلم های خنده دار ترغیب می کنند.

برای بیشتر خندیدن:
چیزهایی را که برایتان جالب است و شما را می خنداند شناسایی کنید و انها را بیشتر وارد زندگی خود کنید. o اطراف خود را از ادمهای شاد پر کنید ، خودتان سعی کنید که فرد با مزه تری باشید!! خنداندن اطرافیانتان می تواند برای شما هم مفید باشد پس از این فرصت استفاده کنید

 
سه شنبه 1 فروردين 1391برچسب:, :: 21:58 :: نويسنده : الیزابت آریانی

بخونید حتما خوشتون میاد

جعبه خالی ِ شیرینی هنوز، گوشه ی طاقچه پیش گلدونه، عطرش پیچیده تا آشپزخونه، شیرینیش کجاست؟ خدا می‌دونه ...

خونه‌مون عیدا پر مهمونه
میرن مهمونا از اونا فقط
آشغالِ میوه به جا می مونه!

کجاست اون کیوی؟ چی شد نارنگی؟
کجا رفت اون موز ؟! خدا می دونه !



جعبه خالی ِ شیرینی هنوز
گوشه ی طاقچه پیش گلدونه
عطرش پیچیده تا آشپزخونه
شیرینیش کجاست؟ خدا می‌دونه




میرن مهمونا از اونا فقط
جعبه ی خالی به جا می مونه!




از بس خونه رو به هم می ریزن
آدم مثل اسب(!) تو گِل می مونه
یکی نیست بگه خداوکیلی
جای پوست پسته توی قندونه؟!



قند نصفه‌ی عموجون هنوز
خیس و لهیده ته فنجونه
حالا خداییش قندش مهم نیست
کنار اون قند نصف دندونه!



میرن مهمونا از اونا فقط
نصفه‌ی دندون به جا می مونه!!



پسته‌ی خندون، بادوم شیرین

فندق در باز، مال مهمونه


«
پرسید زیر لب یکی با حسرت»:
که از این آجیل، به غیر از تخمه،
واسه ما بعدها چی چی می‌مونه؟

 
دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, :: 13:48 :: نويسنده : الیزابت آریانی

چرا

میگم خدمتتون

۱دقت کردین بعضی سوسکااااااگیر میدن بهت هرچی بادمپایی میزنی تو سرشون بیشتر میان طرفت؟

۲دیدین سوسکا چقدر سگ جونن لهشون می کنی ولی هنوزشاخکاشونو تکون میدن

خووووووب تا اینجا فک کنم منظورمو گرفته باشین

خوب میریم سراغ بقیه ی شباهت ها

۳مدل مووووووهای پسراااا(باوجودتنها۲تارمو همونوباکلی چسب و تافت و........سیخ میکنن)

۴سووسک موجودچندشیه(مثل پسرا که خیلی چندشن)

۵سوسکاروهیچکی دوست نداره(البته من به استثناهاکاری ندارم کلی گفتم)دقیقا مثه پسرااا كه هميشه هم كتك ميخورند از خانوما!!!

۶سوسک تنهاحشره ایه که خوشگلش پیدا نمیشه مثل پسرکه نسل خوشگلش منقرض شده

۷میگن سوسکا خیلی پیچیدن و محققا هنوز اززندگیشون سر در نیاوردن درست مثل پسر جماعت که

هیچ وقت نمیفهمی پشت این قیافه ی زشتش چیه بس که موزییییییییی ان

خوب فکرکنم به اندازه ی کافی دلیل اوردم واسه این که شمادختران محترم شباهت زیادبین این دو

موجودو بفهمین

 
شنبه 27 اسفند 1390برچسب:, :: 15:6 :: نويسنده : الیزابت آریانی
 
په نه پ تصویری جدید !!! (طنز) - www.taknaz.ir
 
په نه پ تصویری جدید !!! (طنز) - www.taknaz.ir
 
 
 
په نه پ تصویری جدید !!! (طنز) - www.taknaz.ir
 
 
په نه پ تصویری جدید !!! (طنز) - www.taknaz.ir
 
 
 
په نه پ تصویری جدید !!! (طنز) - www.taknaz.ir
 
 
 
 
 
په نه پ تصویری جدید !!! (طنز) - www.taknaz.ir
 
په نه پ تصویری جدید !!! (طنز) - www.taknaz.ir
 
 
په نه پ تصویری جدید !!! (طنز) - www.taknaz.ir
 
په نه پ تصویری جدید !!! (طنز) - www.taknaz.ir
په نه پ تصویری جدید !!! (طنز) - www.taknaz.ir


 

 

 
شنبه 27 اسفند 1390برچسب:, :: 10:36 :: نويسنده : الیزابت آریانی

 
شنبه 27 اسفند 1390برچسب:, :: 10:31 :: نويسنده : الیزابت آریانی

 
پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, :: 18:36 :: نويسنده : الیزابت آریانی

قبل از ازدواج :
پسر: بالاخره موقعش شد. خیلی انتظار کشیدم.دختر: می‌خوای از پیشت برم؟پسر: حتی فکرشم نکن!دختر: دوسم داری؟پسر: البته! هر روز بیشتر از دیروز!دختر: تا حالا بهم خیانت کردی؟پسر: نه! برای چی می‌پرسی؟دختر: منو می‌بوسی؟پسر: معلومه! هر موقع که بتونم.دختر: منو می‌زنی؟پسر: دیوونه شدی؟ من همچین آدمی‌ام؟!دختر: می‌تونم بهت اعتماد کنم؟!پسر: بله.دختر: عزیزم!

 

.

.


بعد از ازدواج :

 

کاری نداره متن قبلی رو از پایین به بالا بخون

 


 
پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, :: 15:56 :: نويسنده : الیزابت آریانی

کلاس های آمادگی آقایان !

طنز و کاریکاتور | کلاس های آمادگی آقایان ! 
برنامه کلاس های آمادگی آقایان جهت رسیدن به سطح هوشی یک خانم به شرح زیر میباشد:
 

اهداف آموزشی :

کلاس های آمادگی دایم برای مردان تا عضوی از بدنشان به نام مغز را فعال کنند عضوی که در واقع آنان در عمل منکر وجود آن هستند.

برنامه : 4 واحد اجباری

واحد 1 : کلاس های اجباری

1. بیاموزیم چگونه بدون مادرمان زندگی کنیم. (2000 ساعت)

2. زن من مادر من نیست! (350 ساعت)

3. تمام درآمدم را به زنم می دهم. (550 ساعت)

4. زن من پرستار من نیست.

5. زن من کلفت من نیست.

واحد 2 : زندگی مشترک

1. بچه دارشدن بدون احساس حسادت. (50 ساعت)

2. من دیگر به دوره های دوستانه زنم دوره احمق ها نمی گویم. (500 ساعت)

3. ترک اعتیاد به بازی کردن با کنترل از راه دور تلویزیون. (550 ساعت)

4. من پیشرفت کردم و تکبر را کنار گذاشتم! ( تمرین عملی همراه با CD )

5. من دیگر دوش استخر را با دوش حمام اشتباه نمی گیرم.

6. چگونگی انتقال لباس های کثیف به سبد بدون پخش و پلاکردن آنها. (500 ساعت)

7. چگونگی بهبود یافتن از سرماخوردگی بدون از دست دادن امید به زندگی. (200 ساعت)

8. چگونگی تنهایی لباس پوشیدن، تنهایی لباس انتخاب کردن و دانستن محل لباسها.

واحد 3: تفریح و سرگرمی

1. اتوکشی در دو مرحله:

الف) یک پیراهن در کمتر از 1ساعت
ب) تکرار با دیگر لباس ها (تمرین عملی)

2. تمیزکردن خانه به عنوان فعالیتی مطلوب و دلپذیر.

3. فراموش نکردن بیرون بردن زباله ها.

4. به خاطر سپردن معنای جاروبرقی: وسیله ای برای تمیزکردن خانه که گرد و خاک و آشغالها را جمع می کند. (برای استفاده بهتر به بخش 1 واحد 4 توجه کنید.)

5. چگونگی استفاده از دستمال گردگیری.

6. جمع کردن خرابکاری ها بعد از انجام تعمیرات در خانه.

7. بیاموزیم معادل زنانه ی نشستن جلوی تلویزیون؛ ایستادن کنار اجاق گاز نیست!

واحد 4: کلاس آشپزی

سطح 1 (مقدماتی) : وسایل خانه:

ON: روشن کردن دستگاه برقی
OFF: خاموش کردن دستگاه برقی

سطح 2 (پیشرفته) : درست کردن اولین سوپ آماده بدون سوزاندن آن.

(تمرین عملی: قبل از اضافه کردن مواد، آب را بجوشانید!)

سطح 3 (تخصصی) :

درست کردن چای بدون فراموش کردن آب و چای، و دم کردن آن داخل قوری و نه کتری!

سطح 4 (عالی): تعارف کردن چای بدون این که نصف آن در سینی بریزد.

 
پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, :: 15:53 :: نويسنده : الیزابت آریانی
 
دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:, :: 20:52 :: نويسنده : الیزابت آریانی
 
 

طنز دِ نـَـه دِ (سری 2)
سرگرمی - مطالب خنده دار
 

دِ نـَـه دِ,تکه کلام دِ نـَـه دِ, جدیدترین جوکهای دِ نـَـه دِ

 

به مامانم میگم ناهار چی داریم؟

میگه گشنته؟

میگم دِ نـَـه د میخوام بدونم زن زندگی هستی یا نه

 

##################

 

به مامانم ميگم ميخوام فوتبال ببينم داري چيزي ميبينی؟

ميگه اره

ميگم اين كه پيام بازرگانيه.!!!

ميگه دِ نـَـه دِ شايد بعدش يه چي نشون داد !!!

 

##################

 

خالم زنگ زده میگه میای پیش بچه ها بمونی من دارم میرم بیرون کار دارم میگم دِ نـَـه دِ بچه هات شیطونن من اعصابشونو ندارم میگه باشه عزیزم هرجور راحتی پس من میارمشون اونجا

 

##################

 

بابام میبینه که دارم فیسبوک چک میکنم

میگه : همش تو فیسبوکی با دوستات می فیسبوکی

منم گفتم: پ ن پ من مارک زاکربرگم دارم اوضاع کاربران فیسبوک رو چک میکنم یه وقت کم و کسری نداشته باشن

بابام گفت د ِ نــه دِ اگه تو زاکربرگ بودی پول شارژ ای دی اس ال رو از من نمیگرفتی

من گفتم : شما هم د ن د رو میدونی

گفت: پ ن پ فقط تو میدونی

 

##################

 

رفتیم شمال نشستم کنار دریا 3 تا دختر هی میرن تو آب هی میان از جلوی من میان بیرون ...

بعد 2-3 بار یکیشون گفت اگه ما غرق بشیم میای نجاتمون بدی؟!!!

دِ نـَـه دِ نجات نداده انگشت کردین چشمم اگه نجاتتون بدم که دیگه ...

 

##################

 

به دوستم این سایت درآمد اینترنتی رو معرفی کردم

نزدیک 7-8 تا اس ام اس در بارش چرت و پرت پرسیده

بعد میگه خب حالا دقیق بگو من باید چکارایی بکنم!!!

دِ نـَـه دِ اینجوری باید یه چیزی بزارم روی درآمد اینترنتیم بدم پول مبایل!!!

 

##################

 

بابام اومده میگه تو اخبار گفته خاویار تقلبی اومده،مواظب باشا.

دِ نـَـه دِ آخه پدره من،من خاویار خورم یا تو یا هفت نسل قبلمون!

 

##################

 

به مامانم میگم سرم درد میکنه,میگه چرا؟میگم شاید تومور مغزی دارم…میگه خفه شو ذلیل مرده,این حرفا چیه میزنی دِ نـَـه دِ منظورش اینه که خدا نکنه عزیزم!!!

 

##################

 

دوستم پریده تو استخر داد میزنه میگه شنا کنم ؟

میگم دِ نـَـه دِ بزار اهنگ تایتانیک بزارم اروم غرق شو…

 
دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:, :: 20:49 :: نويسنده : الیزابت آریانی

رابطه دو چشم با هم(طنز)
سرگرمی - مطالب خنده دار
 

عکس طنز, طنز دختر پسر, داستان طنز, عکس خنده دار

 

رابطه دو چشم با هم:

آیا از رابطه دو چشم باهم آگاهی دارید؟

هیچ گاه یکدیگر را نمی بینند

با هم مژه میزنند

با هم حرکت میکنند

با هم اشک میریزنند

باهم می بینند

با هم می خوابند

با ارتباط عمیق با هم شراکت دارند

ولی وقتی یک زن را می بینند یکی چشمک میزنه و دیگری نمیزنه !

 
دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:, :: 20:47 :: نويسنده : الیزابت آریانی